معماری

محمد رحیمی زاده، معمار:

معماری بومی براساس مصالح، زاویه نور و جایگذاری پلان شکل گرفته‌است

محمد رحیمی زاده، معمار سالهاست در حوزه معماری در ایران فعالیت می کند وهمچنین در پروژه های بین المللی نیز فعال است.

وی و تیمش با هدف ارائه جایگزینی معاصر برای معماری سنتی ایران، پاسخگویی به شرایط آب و هوایی، اقتصادی، سیاسی اجتماعی و فرهنگی زمینه هر پروژه، سعی می کنند با پاسخگویی دقیق به چالش ها، پروژه ها را طراحی کنند. ویلای مینوس، ویلای پولاریس، برج آرمانی و خداوردی برخی از پروژه های او هستند و هم اکنون در پروژه های بزرگ مقیاس مشغول به فعالیت است. پروژه های وی در دبی در حوزه زیرساخت های شهری  متمرکز هستند مانند هلث سیتی مرکز درمان سلامت دوبی هاب و  برج های کنترل کننده طوفان شن. همچنین پروژه های تحقیقاتی بخش دیگری از علاقه مندی و حوزه کاری وی است. رحیمی زاده همچنین برنده جایزه های مختلف طراحی در ایران و خارج از آن شده است.

به عنوان اولین سوال نظر شما درباره معماری بومی و محلی چیست؟

چند پروژه معماری بومی در یزد دارم که یکی از آنها هتل بوتیک است و یک پروژه Shadow house که در بافتی کویری است و تمام کانسپت پروژه را با  کانسپت قنات کار می کنیم. همچنین یک پروژه پژوهشی داریم که با مجله ویلا مشغول به کار بر روی آن هستیم که قرار است با کانسپت ویلا_مزرعه، زمین های کشاورزی و باغاتی که قابل ساخت نیستند را با مصالح بومی و با حداقل تداخل با طبیعت و حداکثر بهره وری برای باغدار و کشاورز کار کنیم. البته این پروژه ملی است. 

همچنین پروژه بومی دیگری که بر روی آن کار می کنیم، پروژه ای ملی  به طول ۹۰۰ کیلومتر است که کل بافت ساحل خزر را شامل می شود و هر کدام از شهرهایی که در این پروژه درگیر هستند در طرح به شکل ویژه به هر کدام از شهرهایی که در این پروژه درگیر هستندبه توجه شده است و براساس مصالح و ساختار بومی هر شهری به آن پرداخته ایم. طرح به هیئت وزرا ارائه می شود و در صورت تصویب به وزارت گردشگری و شهرداری ها ارجاع داده می شود.

به نظر شما معماری بومی و محلی چه عناصری دارد؟

در پروژه ویلا_مزرعه که در حال کار هستیم منطق این است که حداقل تداخل با محیط را داشته باشیم. از نظر من یکی از شاخصه ها در هرمنطقه ای حداقل تداخل با محیط است. وقتی در بافت کویری کار می کنید، حداقل تداخل این است که مصالح غیر بومی کار نشود و به پارامترهای معماری سنتی احترام گذاشته شود. در همه رشته ها موضوعی به نام عرف داریم و در گذشته مردم هر اقلیمی به یک ساختار ثابت معماری براساس شرایطی که در آن زندگی کرده اند، بر جهت استفاده از مصالح، زاویه نور وجایگذاری پلان رسیده اند که این موضوع بهتر است مد نظر معماران قرار بگیرد. البته پارامترهای زیادی به جز مصالح نیز مهم است که اگر تمام این ها را در نظر بگیریم به معماری بومی می رسیم.

لطفا درباره شیوه تعامل معماران، کارفرمایان و مجریان و چالش هایی که در کار پیش می آید برای خوانندگان ما بگوید؟

بزرگترین چالشی که در ایران معماران دارند  این است که کارفرماها فکر می کنند که ریشه معمارانه دارند و این باعث می شود که اعتماد کامل را به معمار و دفتری که کار را به آن سپرده اند، نداشته باشند. در موضوعات مختلف نظر می دهند یا دخالت می کنند و فکر می کنند معماری یک فرایند بسیار آسان است و در همه بخش های پروژه دخالت می کنند،در خارج از ایران این موضوع کمتر دیده می شود. من برای غلبه بر این چالش اولین کاری که به تجربه آموخته ام این است که موقع قرارداد همه این موارد را شرط می کنم و با کارفرماهایی که فکر می کنند، نمی توانند پروژه ها را  کاملا به معمار بسپارند، قرارداد نمی بندم. اگر به دلایلی در برخی از پروژه ها بعدا این دخالت به وجود بیاید اگر اختلاف فقط در سلیقه باشد به کاربر به دلیل اینکه از فضا استفاده می کند می توان حق داد؛ اما اگر پایه ای باشد نمی توانم منعطف باشم چون  به زیر ساخت مرتبط است،بنابراین سعی می کنم با ارائه دلیل و منطق او را متوجه اهمیت موضوع کنم.

 به نظر شما چه مهارت‌هایی برای یک معمار موفق لازم است؟

در همه جای دنیا معماری را در مدرسه آموزش می دهند و فضای معماری با فضای دانشگاه و درس متفاوت است؛ ولی ما در دانشگاه رشته معماری را داریم، بنابراین عمده مشکل از اینجا شروع می شود. وقتی از دوران مدرسه آموزش معماری آغاز می شود زیرساخت های مناسب در ذهن کودکان شکل می گیرد و خیلی از مشکلات بعدا مرتفع می شوند. در فضای فعلی ما به نظرم با کمک از تجربه افراد خبره اول باید مشخص شود که برای معمار کدام شاخصه بیشتر مهم است. معماری دارای شاخصه های گوناگون است و براساس ذهنیات یا خصوصیاتی که افراد در خود می بینند می توانند گرایش خود را انتخاب کنند.

برخی از کسانی که به استدیو من مراجعه می کنند به دلیل شناخت نداشتن از ابعاد این حرفه یا آن را رها می کنند یا به کارمند متوسطی تبدیل می شوند که خیلی انگیزه ای برای کار ندارد. بنابراین به نظرم شناخت مسیر مهم است که در کنار آموزش و تجربه ورزی می تواند در مسیر مناسب گام بردارند.

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا