گفتگوی اختصاصی «صما» با ولیالدین مصلحتی شربیانی، پدر برق روستایی کشور
ولیالدین مصلحتی شربیانی، نامی آشنا در وزارت نیروی کشور است. وی که دارای تحصیلات در رشته عمران و مدیریت است، سالها در سازمان امور اداری، استخدامی، سازمان ساخت و تجهیز مدارس کشور و چند ارگان دیگر فعالیت داشته و بعدها قائم مقام معاونت امور آب وزارت نیرو در زمان وزارت بیژن نامدار زنگنه شده است.
وی همچنین در زمان حبیبالله بیطرف، مشاور وزیر و مجری آب و برق جزایر جنوب و مجری برق روستایی کشور بوده که دوران خدمتش با جشن پایان برقرسانی به روستاهای ده خانوار همراه بوده و به همین دلیل با عنوان پدر برق روستایی کشور از او یاد میشود. در همین راستا و به بهانه بحرانهای اخیر آب و برق در کشور، خبرنگار «صما» گفتگویی خواندنی با وی داشته که ماحصل آن پیش روی شماست.
با توجه به مشکلات عدیدهای که در دو مقوله آب و برق در کشور داریم، به نظر شما ریشه اصلی این مسائل در کجاست؟
در حال حاضر مشکل اساسی ما در وزارت نیرو، مدیریت است. بدون اینکه بحث مسائل شخصی در میان باشد باید بگویم که وزارت نیرو اگر هنوز سرپاست به خاطر ساختار و سیستمی است که از گذشته بنیان گذاشته شده، به طوری که آقای مهندس فتاح در زمان وزارتشان طی مصاحبهای که داشتند صادقانه گفتند من یک وزارتخانه آباد را تحویل گرفتهام.
ما هنوز بعد از ۴۰ سال نپذیرفتیم که مدیریت یک تخصص است و در بسیاری موارد میبینیم که اشخاصی، تنها به این دلیل که تحصیلات مهندسی یا دکترا دارند پست مدیریتی دریافت میکنند؛ در حالی که نمیشود انتظار داشت که یک مهندس یا دکتر خوب، لزوما مدیر خوبی هم باشد.
این اشتباه طی این سالها مکرراً تکرار شده، ضمن این که حتی با داشتن مدرک و استعداد مدیریتی، باز هم باید مراحل رشد یک مدیر در مسئولیتها پلهپله صورت پذیرد.
یعنی میفرمایید مشکل کمبود انرژی تنها ریشه در مدیریت وزارتخانه دارد؟
اگر مدیریت در وزارت نیرو کارآمد شود، ما مشکل انرژی نخواهیم داشت. البته کمبود داریم، ولی سوال اینجاست که چرا ایجاد شده؟ آقای اردکانیان، وزیر فعلی در واقع در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی به آقای بیطرف تحمیل شدند. در آن زمان، ایشان معاونت آب وزارت خانه شدند که تا پیش از ایشان معاونت موفقی بود، اما از زمانی که ایشان آمدند، وضع آب روز به روز خرابتر شد. ایشان در آن دوره حتی در اغلب موارد ایران نبودند و در خارج از کشور در سمینارها و همایش ها حضور داشتند که شواهدش هم موجود است. ایشان تا آن زمان هیچ سابقهای در سطح مدیریت عالی نداشتند و تنها به خاطر داشتن مدرک دکترا به این پست رسیدند.
در یک نگاه کلی میتوان گفت که در مدیریت، مسائل فنی نسبت به مسائل ادراکی و انسانی و توان مدیریتی از اهمیت کمتری برخوردار است. در واقع، بحث نیروی انسانی و روابط انسانی در مدیریت حرف اول را میزند و تجربه کارکنان وزارت نیرو حاکی از آن است که ایشان در این زمینه نیز بسیار منفی و ناشایست رفتار کردهاند.
به عبارت دیگر پرسنل وزارتخانه از ایشان رضایت ندارند؟
من از طریق همکاران و دوستان قبلیام در وزارت نیرو کاملا مطلعم که ایشان نه تنها رفتار غیر محترمانهای با پرسنل و حتی معاونین خود دارند، بلکه نیروهای نخبه و کاربلد بدنه وزارتخانه را هم تحت مدیریت افرادی با سطح بسیار پایینتر قرار دادهاند که حجم نارضایتی را دو چندان کرده است. به نظر من ایشان تنها در یک امر موفق بودند و آن هم شوآف و نمایش بوده است، مثل افتتاحهای چندبارهی یک پروژه و تبلیغات و هیاهوی بسیار برای هیچ. سئوال اینجاست که اگر این همه افتتاح داشتهایم، پس چرا تا این حد در آب و برق مشکل ایجاد شده است؟
ما در تمام این سالهای بعد از انقلاب هیچ وقت شرایطی نداشتیم که در طول تابستان بدون برنامه قبلی، دو یا سه بار برق را در نواحی مختلف تهران قطع کنیم و اینهمه مشکل در بیمارستانها، کارخانجات و غیره به وجود آوریم که مستحضرید در بسیاری از موارد صدمات جبرانناپذیری به اقتصاد، صنعت و… وارد کرده است. در مورد آب هم الان در شرایطی هستیم که باید بسیار صرفهجویانه آن را مصرف کنیم اما این موضوع را هم مدیریت نمیکنیم.
پیشنهاد شما برای مدیریت وضعیت بحرانی آب چیست؟
در وضعیت موجود ما باید خیلی جاها آب را مهار کنیم، آبهای سطحی ما در حال حاضر دارد هرز میرود، آب سرویسهای بهداشتی ما وارد منابع زیر زمینی می شود، در نتیجه این آبها نیترات دارد و قابل شرب نیست؛ ولی میشود در فضای سبز از آن استفاده کرد؛ اگرچه در کشاورزی قابل استفاده نیست. از طرفی وقتی ۹۰ درصد آب ما صرف کشاورزی می شود، آن هم با راندمان بسیار پایین حدود ۴۰ درصد، پس باید تولید بعضی محصولات کشاورزی قطع شود. ما در کشور خود فقط ۲۰ درصد زمین قابل کشت داریم که برای آن هم آب کم داریم. در حال حاضر باید آب برای ما اولویت باشد نه کشت محصولاتی مثل هندوانه و گندم با آب بری بالا. پس باید سیاست های کشاورزی خودمان را درست کنیم و بدانیم که چه چیزی را تولید و چه چیزی را از خارج وارد کنیم.
ما باید آب های مرزی مان را به کشور برگردانیم. مثلا ما آبهای بسیار مرغوبی داریم که با دبی بالا از کوههایی در کردستان سرچشمه میگیرد و متاسفانه وارد عراق میشود و مواردی از این دست کم نیستند.
بحث دیگر، چاههای غیر مجاز است، ما حدود ۴۰۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز داریم که باید جلوی آنها گرفته شود؛ چون سفرههای آب زیرزمینی ما نیز دارد ته میکشد. از طرفی ما در برخی مناطق خشک کشور، مثل همدان، یزد و… نیروگاه یا ذوبآهن داریم که صنایعی با مصرف بسیار بالای آب هستند. یک مدیریت کارآمد صنایع را مدرنیزه و بهروز میکند. در حالی که کشاورزی ما تقریبا هنوز به سبک زمان قاجار است.
در مورد تامین برق و انرژی چه راهکارهای دیگری وجود دارد؟
قبل از هر چیز نیروگاههای ما باید نوسازی و تبدیل به نیروگاههای سیکل ترکیبی شوند. ما انرژی کم نداریم؛ چرا که می توانیم از خورشید استفاده کنیم. من بارها در گذشته گفتهام که ما باید انرژی خورشیدی و در برخی مناطق کشور انرژی باد را به نحو احسن به کار بگیریم. درست است که به سرمایهگذاری سنگینی نیاز دارد؛ اما این به معنای آینده نگری است.
یکی دیگر از مشکلات مهم این است که اگر اتفاقی در منطقه بیفتد و یکی از شبکههای برق ما مورد حمله واقع شود یا به شکلی آسیب ببیند و از مدار خارج شود، برق یک منطقه بزرگ از ایران قطع می شود. در گذشته هم سابقه چنین بحرانی را داشتهایم. در حالی که باید مناطق مختلف کشور، هر یک نیروگاههای دیزلی کوچک برای تامین موقت برقشان داشته باشند که نقشی مانند برق اضطراری ساختمانها را بازی میکند.
بسیاری از این موارد نیاز به بودجه زیادی دارند، فکر نمیکنید برای تامین این حجم از نقدینگی در شرایط فعلی با مشکل مواجه خواهیم شد؟
ما میتوانیم با برونسپاری و وارد کردن بخش خصوصی، مشکلات تامین بودجه را حل کنیم. انرژیهای نو و شیوههای بسیار نوینی وجود دارند که ما باید در آن سرمایهگذاری کنیم. حتی مجلس در زمان بنده پذیرفته بود که بخشی از پول دریافتی از قبضهای برق را به روستاها و همچنین انرژیهای نو اختصاص دهیم. در همین راستا مدیرعامل انرژیهای نو ارتقا یافت و معاون وزیر شد که جایگاهش از لحاظ اداری بالا برود و بتواند بودجه بگیرد. حتی چند شرکت خارجی برای مشورت در زمینه سرمایهگذاری به سراغ من آمدند؛ تنها به این خاطر که من در برق روستایی موفق بوده و توانسته بودم ۲۷۰ روستا را با انرژی های نو برقرسانی کنم. اما متاسفانه به دلیل سوء مدیریت، این سرمایهگذاریها رها شد و به حالت تعلیق درآمد.
من همیشه در مصاحبهها و از طریق رسانهها گفتهام که ما باید به انرژیهای نو به عنوان امری استراتژیک نگاه کنیم، نه اقتصادی. در حال حاضر، ما برای انرژیهای نو پول داریم؛ چون از فروش برق، درصدی عوارض میگیریم برای انرژیهای نو. بنابراین پول آن آماده است؛ فقط بخش خصوصی باید از بابت حمایت وزارتخانه مطمئن باشد تا وارد عرصه شود. اما مشکلی که ما الان در وزارتخانه داریم، به نوع دیدگاه موجود نسبت به این مسائل برمیگردد.
من معتقدم وزارت نیرو می تواند با برنامهریزی و اولویتبندی صحیح، با همین منابع مالی که خود به طور مستقل در اختیار دارد، این پروژه ها را پیش ببرد؛ اما به دلیل ضعف مدیریت اصلا به آن سمت نمیرود.
به نظر شما چه میزان از مشکلات مدیریتی در وزارت نیرو سیاسی است؟
به اعتقاد من تا زمانی که کارهای تخصصی با سیاست آمیخته شوند کاری از پیش نخواهیم برد. مافیای سیاست ما اجازه نمیدهد که مدیران قوی پرورش پیدا کنند. برای همین است که مثلاً فلان گروه یا فلان جناح یا تشکل سیاسی، به محض رسیدن به قدرت، عناصر خود را بدون توجه به توان مدیریتیشان در پست های مهم میگمارند.
ما باید بخشهای تخصصی را از سیاست جدا کنیم و مدیرانمان را بر اساس جناح بندی تعیین نکنیم. به دلیل همین مسائل، ما در رابطه با نیروهای انسانیمان، تدارکاتچی کشورهای غربی شدهایم. چون بهترین متخصصین که در بهترین دانشگاههای ما با پول این مردم تربیت میشوند، عاقبت سر از کشورهای غربی در میآورند و آنها از تخصصشان استفاده میکنند. من مطلعم که بسیاری از این متخصصین در همین وزارت نیرو چون در جایگاههای بسیار پایینتر از علم و لیاقتشان قرار گرفتند پس از مدتی دلسرد شده و به کلی کشور را رها کردند.
در مورد مشکلات سیاسی که با برخی کشورهای همسایه نظیر افغانستان و ترکیه داریم، چه راه حلی پیشنهاد میکنید؟
به نظر من باید یک واحد جداگانه در وزارت نیرو تعریف کنیم، به طوری که جایگاه آن وزن لازم را داشته باشد تا بتواند در مذاکرات خارجی مربوط به وزارت نیرو وارد شود و تصمیم گیری کند، در واقع ما نیاز به دستگاه دیپلماسی آب و برق در وزارتخانه داریم. تجربه نشان داده که اگر این حوزه به طور خاص در این زمینه فعال شود ما می توانیم راحت تر مذاکره کنیم و به نتیجه برسیم.
این بخش میتواند با وزارت خارجه در تعامل باشد اما بهتر است که به آن وابسته نباشد تا کارها سریعتر جلو برود. البته باز بر میگردیم به اینکه اگر وزارتخانه یک مدیریت قوی داشته باشد، میتواند با دستگاههای دیگر مثل مجلس و سایر وزارتخانهها و ارگانها تعامل موثرتری داشته باشد و آنها را در زمینه منافع ملی متقاعد سازد.
به نظر شما سدها تا چه اندازه در آسیب زدن به رودخانهها، تالابها و سایر منابع آبی ما دخیل بودهاند؟
شخصا اعتقاد من بر این است که نفس سدسازی مشکلی ندارد، اما مطالعات قبلی و همینطور اینکه بعد از ساخته شدن سد، چگونه آن را مدیریت کنیم بسیار مهم است. چون که ما به هر حال باید آبهایی که در این مملکت وجود دارد را جمع آوری کنیم. اما این نیاز به مطالعه و مدیریت بسیار قوی دارد تا منجر به آسیب نشود.
پروژه انتقال آب از خلیج فارس به داخل کشور را چگونه میبینید؟
وقتی به تجربه کشورهای بی آب در حاشیه خلیج فارس نگاه کنیم میبینیم که مجبوریم از تمام راه های ممکن، آب کشور را تامین کنیم. یک موردش هم همین انتقال آب از خلیج است. چون این یک موضوع استراتژیک است و دیگر نمیتوانیم اقتصادی به آن نگاه کنیم.