یادداشت

سيدکامران باقری، مشاور مديريت نوآوری و مالکيت فکری

پایان دوره نفت!

چندین سالی که قیمت نفت بیش از صد دلار باقی مانده بود، انگیزه سرمایه‌گذاری در منابع انرژی جایگزین به‌شدت افزایش یافت.

در نتیجه، روند
پژوهش در انرژی‌های تجدیدپذیر و پاک، شتاب فراوان گرفت. همین پژوهش‌ها به نوبه خود
باعث افزایش چشمگیر سرعت پیشرفت فناوری در این حوزه شد[۲]. برخی اقتصاددانان پیش‌بینی
کرده بودند که اگر قیمت نفت صددلاری برای یک دهه ادامه یابد، هزینه تولید انرژی از
منابع تجدیدپذیر به گونه‌ای کاهش خواهد یافت که رسما «پایان دوره نفت» را رقم
خواهد زد. برخی‌ صاحب‌نظران حتی بر این باور بودند که یکی از انگیزه‌های ایجاد
بحران ساختگی در ارتباط با انرژی هسته‌ای در ایران و دمیدن در آن به مدت یک دهه،
بالا نگاه‌داشتن مصنوعی قیمت نفت بود و پیش‌بینی کرده بودند که پس از آن شاهد
«سقوط بزرگ در قیمت نفت» خواهیم بود[۳]. دقت بفرمایید که «پایان دوره نفت» به
معنای پایان منابع نفت یا توقف تولید نفت نیست بلکه به این معناست که نفت اهمیت
خود را به عنوان یک متغیر مهم اقتصادی از دست بدهد. چه‌بسا هنوز زغال‌سنگ تولید و
مصرف می‌شود اما این محصول سا‌ل‌هاست که نقش و تأثیرگذاری جدی خود در اقتصاد جهانی
را از دست داده است. اطلاعات منتشرشده توسط اکونومیست نشان می‌دهد سرمایه‌گذاری در
انرژی‌های نو با رشدی شش‌برابری نسبت به سال ۲۰۰۴ به ۲۷۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۴
رسیده است[۱]. جالب است که بخش بزرگی از این سرمایه‌گذاری‌ها توسط کشورهای درحال‌توسعه
انجام می‌شود؛ بنابراین نباید به اشتباه تصور کنیم که اگر کشورهای پیشرفته در
آینده‌ای نه‌چندان‌دور نفت ایران را نخریدند، می‌توانیم به کشورهای درحال‌توسعه به
عنوان خریداران بعدی فکر کنیم؛ اما دوره قیمت نفت بیش از صد دلار، گذشت و پیش‌بینی
«سقوط بزرگ در قیمت نفت» محقق شد.

باید توجه داشته
باشیم که این سقوط قیمتی، درست در زمانی روی می‌دهد که تولید نفت در چندین کشور
مهم صادرکننده بسیار کمتر از ظرفیت تولید اسمی آنهاست. دست‌کم تولید ایران، عراق،
سوریه و لیبی درحال‌حاضر بسیار کمتر از ظرفیت اسمی آنهاست. این امر نشان می‌دهد که
تفاوت بسیار بزرگی میان این «سقوط بزرگ» و سقوط‌های قبلی قیمت نفت وجود دارد. این
سقوط جدید نه به علت نوسانات گذرا در عرضه‌ نفت یا کاهش تقاضای انرژی، بلکه به علت
تغییر بنیادین قواعد بازار جهانی انرژی است. به بیانی دیگر، این سقوط را امید
صعودی جدی نیست! بی‌شک، این تحول شگرف به‌زودی تغییرات بزرگی را در معادلات بین‌المللی
رقم خواهد زد. اگر هنوز شک دارید که «پایان دوره نفت» واقعا فرا رسیده، با کمی دقت
بیشتر در رفتارهای کشورهایی مانند آمریکا که بنا دارند سکان‌دار دوره عبور از نفت
باشند، این شک‌تان برطرف خواهد شد. برای نمونه کاخ سفید چند روز پیش (چهارم فوریه
یا ۱۵ بهمن) اعلام کرد که اوباما در حال تهیه پیشنهادی برای اعمال مالیات ۱۰دلاری
برای هر بشکه نفت در آمریکاست. این خبر یعنی اینکه دولت آمریکا قصد دارد با افزایش
محدود و مصنوعی قیمت نفت و اختصاص آن به توسعه انرژی‌های پاک، ضربه نهایی را به
اقتصاد متکی بر نفت وارد کرده، موازنه شکننده هزینه را به نفع انرژی‌های پاک برهم
بزند و «سقوط بزرگ» را تثبیت کند. امضای توافق‌نامه زیست‌محیطی در پاریس پس از سال‌ها
مقاومت از طرف آمریکا، هم مهر تأیید دیگری است بر شروع یک تحول بزرگ. کشور ما که
اقتصاد و فرهنگش بیش از صد سال است که عمیقا با درآمدهای نفتی گره خورده است باید
به‌شدت و در تمام ابعاد به این تحول یا تهدید بیرونی واکنش نشان دهد. این تحول
بنیادین، تمامی اجزای اقتصاد کشور را به‌شدت متأثر خواهد کرد. در این شرایط جدید
کاملا می‌توان پیش‌بینی کرد که دولت نتواند به چیزی فراتر از پرداخت حقوق بدنه
متورم خود و یارانه‌ها فکر کند. این به معنای یک تحول عظیم اقتصادی در کشور است که
واکنشی درخور را می‌طلبد. احتمالا در این شرایط، کوچک‌سازی و چابک‌سازی دولت
اولویت و فوریت بسیار بالایی پیدا می‌کند. احتمالا نیاز است رفتار دولت با بخش
خصوصی به‌سرعت دچار تحولی بزرگ شود. در یک کلام، لازمه عملکرد سازمان‌های دولتی و
خصوصی، جنب‌وجوشی بی‌سابقه است. البته آشکار است که پیامدهای این تحول فقط به
ابعاد اقتصادی خلاصه نمی‌شود؛ احتمالا امواج سیاسی، امنیتی و اجتماعی آن، جدی
خواهند بود.

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا