زلزله منجیل، تلخی بیپایان/ چه کسی ایران ویران را دوست دارد؟

امروز ۳۱ خرداد ماه، ۳۲ سال از زلزله رودبار و منجیل با ۳۵ هزار کشته میگذرد، حادثهای که پس از گذشت ۳ دهه از وقوع آن، هنوز یادآور تلخی زیادی است.
به گزارش صما، این روز، روز سیاه و تلخی است که هرگز از یاد ایرانیان نخواهد رفت، آخرین روز بهار ۶۹ با تمام زیبایهایش به زشتترین و غمانگیزترین روز خطه شمال بدل گردید. روزی که در یک آن، شهر پر از سکوت شد و ۳۵ هزار نفر بیصدا زیر آوار جان باختند.
زمین با فوران و شیونش کاری کرد زنان، مردان و کودکان زیادی صبح روز یکم تیر ماه، اولین روز از فصل تابستان ۶۹ را به چشم خود نبینند.
همه تصور میکردند که ۳۱ خرداد ماه ۱۳۶۹ تنها برای علاقهمندان به فوتبال روز تاریخی باشد، شاید کمتر کسی میتوانست حدس بزند که این روز، یکی از روزهای سیاه تاریخ ایران است. روزی که برای بسیاری از ایرانیان بخصوص جامعه مهندسی ساختمان، روز بسیار سختی بود.
هرچند از این روزهای سخت، جامعه مهندسی کم به خود ندیده است، روزهایی که داغدار قوانین عقیم، سازندگان سودجو و نادانان حوزه صنعت ساختمان شده است. روزهایی همچون روز ریزش پلاسکو، متروپل، زلزله بوئین زهرا، بم، کرمانشاه و ….، روزهایی که چشمان ایرانیان زیادی در حسرت دیدن عزیزانشان به در خشک شد.

شاید نتوان جلوی بلایای طبیعی را گرفت اما با رعایت قوانین مقررات ملی ساختمان میشود تا حدی این حوادث را کنترل و مدیریت کرد؛ برای مدیریت حوادث طبیعی، رعایت مقررات ملی ساختمان را جدی بگیریم. هرچند ساختمانهای زیادی در همین ماه به دلیل عدم رعایت قوانین افراد سودجو، ریزش کرد و نوبت به زلزله، سیل و طوفان هم نرسید!
به قول محمد بهشتی ایران، کشور بیقراریها است، حال که این را میدانیم باید بتوان جلوی خسارات احتمالی را گرفت. ژاپن سالها است که از زلزلهخیز بودن کشور خود درس گرفته و تعداد قربانیان و ساختمانهای حادثه دیده خود را کاهش داده است. حال چرا ما نمیتوانیم؟ آیا پاسخ به این سوال ساده است؟
مسئولان خوابزده! مسئولانی که میدانند چه کاری باید انجام دهند، حتی بیشتر اوقات دانش و امکانات لازم را نیز در اختیار دارند، چه میشود که نمیخواهند کاری کنند؟

سازندگان سودجو! افرادی که به درستی میدانند از چه مصالحی باید استفاده کنند که جلوی فجایعی همچون متروپل را بگیرند. ایران چند عبدالباقی دارد؟ آیا همه عبدالباقیها سازنده و انبوسازند یا در ردههای بالاتر باید به دنبال عبدالباقیها بگردیم؟
مردمی که مطالبهگری ندارند! شهر و کشوری که مطالبهگر نداشته باشد، شهروندی که آگاه به حق و حقوق خود اقدام به مطالبهگری کند، محکوم به مرگ است. ایران من نفس بکش. هر ایرانی باید برای زنده ماندن و آبادی کشورش آگاهانه تلاش کند. ما از ناآگاهی رنج میبریم یا بهتر بگویم ایران از ناآگاهی ما رنج میبرد و با درد درحال جان سپردن است.
قطعا پاسخ به این سوال که چرا مسئولان و مجریان توسعه شهری نمیخواهند تن به رعایت قوانین ملی ساختمان بدهند واضح است اما چرا این افراد از میدان به در نمیشوند و جای خود را به دلسوزان و کاربلدان نمیدهند تا ایرانی آباد و مطمئن بسازند، ذهن انسان را به خود مشغول میکند؟ چه کسی ایران ویران را دوست دارد؟

نویسند: حمیرا موسوی