گفتگو با مرتضی میرغلامی، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اسلامی و کمیته نمای تبریز:
نما محصول عوامل مختلفی است و فقط یک وجههی شهرسازی ندارد

کمپین نما، رویدادی بود که طی سال های ۹۸ و ۹۹، به شکل یک سلسله همایش و کارگاه آموزشی، با موفقیت در مناطق ۲۲ گانه تهران برگزار گردید. پس از آن، کمپین ملی نما با هدفگذاری کشوری، طی مراسمی در دومین همایش و نمایشگاه نما، توسط جمعی از مدیران شهری تهران و کلانشهرها رونمایی گردید و کلانشهر تبریز به عنوان اولین مقصد آن در سال ۱۴۰۰ در برگزیده شد.
به مناسبت این رویداد که در تاریخ ۳و ۴ شهریور ۱۴۰۰ در تبریز برگزار میشود گفتگویی داشتیم با مرتضی میرغلامی، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اسلامی و کمیته نمای تبریز که حاصل آن پیش روی شماست:
چرا موضوع نما طی سالهای اخیر برای مدیریت شهری تا این حد اهمیت پیدا کرده، به طوریکه در تهران و کلانشهرها کمیتههایی برای ساماندهی نما فعال شده است؟
نما در واقع نشاندهنده یکی از مظاهر تغییر و تحولاتی است که دارد در معماری شهرهای ما اتفاق می افتد. همانطور که میدانید شهرهای ما رشد سریعی داشتهاند و با توجه به روند توسعه کشور و افزایش سریع جمعیت شهرهای ما، سرعت شهرنشینی از شهرسازی ما بیشتر بوده است. یعنی معماری در گذشته فرصت داشته که خودش را با سنت ها و اقلیم وفق دهد چه از لحاظ الگوهای معماری و چه از لحاظ نما، اما با توجه به سرعت مذکور در چند دهه اخیر، معماری نتوانسته پا به پای سرعت شهرنشینی حرکت کند، به همین خاطر ما شاهد آسیبهایی در این زمینه به خصوص در مقوله نماهای شهری بودهایم، چه در محلات مسکونی و چه در بناهای عمومی. مثل گسترش نماهای وارداتی و نماهایی که هیچگونه وحدت بصری با هم ندارند.
به نظر شما چالش اصلی نماها در کلان شهرها که مدیران شهری بیشترین دغدغه را نسبت به آن دارند چیست؟
از آنجا که شهرهای ما اکثراً شهرهای تاریخی بودهاند، یکی از مشکل ترین چالشها بحث نماهای تاریخی در بافت مرکزی شهرهای ماست.
با توجه به رشد قارچگونه بناهای جدید در این بافت ها و نیاز به اجرای بناهای زیرساختی نظیر مراکز تجاری، پارکینگها، مترو و … این چالش به وجود میآید که اولاً بناهای تاریخی را چگونه حفظ کنیم و ثانیاً اگر میخواهیم در جوار این نماها بناهای جدیدی احداث بکنیم، باید به چه شکل باشند؟ آیا باید در تضاد با آن نماها باشند یا باید زمینه گرا و هماهنگ با آنها باشند؟
این یکی از چالشهای بزرگ به خصوص در شهری تاریخی مثل تبریز است که بافت تاریخی آن با توجه به ساخت و سازهای جدید در خطر است.
حتی نماهایی که در سال های آغازین پس از ۱۳۰۰ احداث شدند جزو میراث شهری معاصر ما به شمار می روند و ما از این دست بناها در تبریز زیاد داریم که حفظ و صیانت از آنها خود، یک چالش است.
موضوع دوم در حومه ها و خارج از محدوده تاریخی شهرهاست که با رشد مناطق مسکونی جدید روبرو هستیم و الگویی برای آن نداریم و برای اینکه بخواهیم هر یک از این محلات مسکونی، مثل محلات قدیم، هویت مشخصی داشته باشند مشکلاتی داریم که خود به عنوان یک چالش مهم قابل طرح است که مدیریت شهری باید بر اساس راهنماهای طراحی شهری و کدها و ضوابط، برای هر محله دستورالعملهایی را تهیه کند که بتوان بر اساس نماهای یک محله تفاوت آن را با دیگر محلات تشخیص داد.
خوشبختانه نمونههای موفقی هم در این زمینه داریم، مثل شهرک رشدیه تبریز که به عنوان یک محله مسکونی معاصر توانسته برای خود هویتی داشته باشد. ولی این موضوع در همه محلات وجود ندارد و متاسفانه در برخی محلات داریم نماهای معاصر را نیز از بین می بریم؛ مثل محله ایتالیاییهای تبریز.
بازخورد تشکیل کمیته های نما در تبریز، از سوی معماران و سازندگان چگونه بوده است؟
البته همان طور که اشاره کردم نما محصول عوامل مختلفی است و فقط یک وجههی شهرسازی ندارد، مثلاً بحث اقتصاد شهر، مسائل فنی و اجرایی، کالایی شدن کاربریهای مسکونی و متعاقب آن اقبالی که مردم نسبت به نماهایی مثل نمای رومی نشان میدهند با این تصور که چنین نماهایی راحتتر خرید و فروش میشود، همه در شکلدهی به مقوله نماهای شهری توسط مردم، طراحان و کارفرماها موثرند.
در نتیجه طبیعتاً وقتی با مخالفتهای کمیته نما مواجه می شوند آن را نوعی مانع در برابر خود میبینند.
البته ما در تبریز دو کمیته نما داریم؛ یکی که چند سالی است در شهرداری ایجاد شده و مسئول رسیدگی به نماهای مسکونی است و دیگری اخیرا در اداره راه و شهرسازی استان راهاندازی شده که بحث منظر شهری را فراتر از نما میداند و حوزه اختیارات و وظایف اعضای این کمیته هم وسیعتر است. به عنوان مثال بحث مبلمان شهری، منظر کف فضاهای شهری، مبادی ورودی شهر و حتی منظر روستاها جزو این وظایف است.
اما تجربه من از حضور در کمیته نمای شهرداری تبریز، این است که متاسفانه هنوز آن نگاه جامع وجود ندارد و به بحث هماهنگی با نماهای مجاور که بسیار مهم است توسط کارفرماها توجه نمی شود و بحث اقبال نسبت به نماهای رومی هم بسیار وجود دارد که ما هر بار مجبوریم مخالفت کرده و تشویق کنیم که تغییراتی در نما داده و از الگوهای بومی تری استفاده کنند؛ ولی متاسفانه به دلیل عدم وجود الگوهای موفق و سلیقه مردم که این نماها را زیباتر میدانند، با چالش روبهرو هستیم.
لازمه عبور از این وضعیت، آموزش شهروندان است؛ یعنی ارتقای سلیقه مردم با استفاده از رسانه های حقیقی و مجازی. طبیعتاً نشان دادن الگوهای موفق که توسط مردم دیده و لمس شود، آنها راغب به استفاده از این نماها خواهد کرد.
از آنجا که مشارکت مردم در این امر بسیار مهم است شهرداری ها باید در کنار اعمال قوانین و ضوابط، سعی کنند که با کمک رسانهها، آموزش و بستههای مشوق سلیقه مردم را ارتقا ببخشند.