مرتضی میرغلامی عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اسلامی تبریز در گفتوگو با صما:
معماری معاصر به هماهنگی منظر شهری، طبیعت، حریم و هویت توجهی ندارد
عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اسلامی تبریز گفت: دانشگاه اصولا محیطی است برای اندیشه انتقادی، شناسایی مسائل جامعه و ارائه پاسخ و راهکار مناسب برای این مسائل. اما اینکه آیا اصولا در حال حاضر دانشگاههای ما چنین ویژگیهایی را دارا هستند یا خیر محل سوال است.
مرتضی میرغلامی عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اسلامی تبریز در گفتوگو با خبرنگار صما اظهار داشت: امروزه معماری معاصر شهرها با مسائل مختلفی اعم از منظر ناهماهنگ شهری، عدم توجه به طبیعت (به عنوان مثال قطع درختان خیابان برای دیده شدن نمای ساختمان)، عدم توجه به مسائل اجتماعی نظیر حریمها، هویت و..، عدم کیفیت ساختوساز و رعایت اصول فنی مهندسی و روشهای نو و بروز رنج میبرد.
وی افزود: دانشگاهها چقدر در این زمینه همگام با زمان عمل کردهاند و مثلا جزئیات ساختمانی که در حال حاضر در دانشگاهها تدریس میشود با آنچه در عمل در پروژهها اجرا میشود چقدر تطابق دارند سوالاتی است که میتواند نقش و اهمیت دانشگاه را در این زمینه شفافتر سازد.
عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اسلامی تبریز عنوان کرد: رشته معماری هم یک رشته مهندسی و عقلانی است و هم یک هنر و با احساسات و جنبههای زیبایی شناختی سروکار دارد. از یک سو اقتصاد جامعه نقش تعیین کنندهای در تعریف پروژههای معماری، تولید شغل و جذب فارغ التحصیلان در مشاورین معماری دارد و از سوی دیگر شرایط فرهنگی، ذائقه و سلیقه جامعه و رسانهها و ضوابط و مقررات ساختوساز در تعریف محصول نهایی معماری نقش تعیین کننده دارند. لذا آموزش معماری در دانشگاهها بخش کوچکی از فرایند تولید معماری و خلق آثار ارزشمند و مطلوب است.
میرغلامی بیان کرد: دانشگاهها در سه حوزه در پرورش معماران کاردان و متعهد میتوانند نقش ایفا کنند: از یک سو محتوای درسی و موضوعات تعریف شده در سرفصلهای معماری نقش تعیین کنندهای در پرورش معمارانی که هم با جنبههای نظری و فلسفی معماری آشنا باشند و هم با جنبههای فنی-مهندسی و تجربی و حرفهای رشته دارا است.
وی ادامه داد: از سوی دیگر در کنار محتوای درسی، حضور اساتید باتجربه، آشنا با محیط کار و دارای اخلاق حرفهای نقش مهمی در تربیت دانشجویان دارند. ارتباط دانشگاه با سازمانها و نهادهای دخیل در حرفه و شکلگیری پروژههای معماری اعم از نظام مهندسی، شهرداری و ..سومین حوزهای است که در پرورش معماران نقش ایفا میکند.
این معمار و عضو هیئت علمی ادامه داد: متاسفانه برخورد کمی در آموزش معماری در دهههای اخیر و عدم تناسب بازار کار با تعداد فارغ التحصیلان معماری، عدم کیفیت آموزش و امکانات لازم برای یادگیری دروس عملی و …، در نهایت کاهش انگیزه و افت کیفیت ورودیهای به این رشته به لحاظ دارا بودن علاقه و استعدادهای لازم برای رشته معماری باعث شده نقش معماران در فرایند تولید معماری تحت الشعاع این عوامل قرار گیرد و افرادی از دیگر رشتهها همچون عمران و ..بازار کار معماری را تحتالشعاع قرار داده و جایگاه طراحی و اصول زیبایی شناختی و جنبههای اجتماعی-فرهنگی را در پروژههای معماری به حاشیه براند.
میرغلامی در خصوص معماری سبز و پایئار نیز توضیحاتی داد: با توجه به اهمیتی که پروژههای معماری در تاثیر بر محیط زیست دارند از مصرف انرژیهای فسیلی و مسائل اقلیمی گرفته تا تولید فاضلاب و گازهای گلخانه ای و مکان یابی و دسترسی که به طور غیر مستقیم روی نحوه حرکت و استفاده افراد از حملونقلهای پایدار تاثیر میگذارد معماران تا حدودی با این تاثیرات معماری نیز آشنا میشوند اما با توجه به سایه سنگین بازار و مسائل اقتصادی بر سر پروژههای معماری معمولا مسائل زیست محیطی و انرژی و …هنوز در کشور ما جایگاه خود را پیدا نکرده است.
وی ادامه داد: ضوابط و مقررات ساختوساز و آگاهی بخشی از طریق رسانهها و .. میتواند نقش مهمی در کاربست اصول معماری سبز در معماری داشته باشد. به عنوان مثال استفاده از مصالحی که در تولید آنها انرژی و آب کمتری مصرف شده، تاکید روی مصالح بوم آورد و مناسب اقلیم، استفاده از آب باران و فرایندهای تصفیه فاضلاب، استفاده از نماها و بامهای سبز و ترکیب طبیعت با بنا از جمله مواردی است که معماران باید آنها را در طراحی بکار ببندند.
عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اسلامی تبریز با ذکر مثالی گفت: در راهنماهای طراحی بناهای مسکونی در انگلستان حتی استفاده از چند آجر سوراخ دار در نما برای تامین رشد و نمو حشراتی چون زنبور عسل که نقش مهمی در تنوع زیستی و گرده افشانی گلها دارند نیز دیده شده. اما به نظر میرسد در معماری مسکونی ما فعلا تامین جای پارک ماشین و متراژ بیشتر و استفاده از سنگهای پرطمراق و نماهای پر زرق و برق اهمیت بیشتری دارند.
میرغلامی ادامه داد: ارزان بودن انرژی و اقتصاد متکی بر زمین و بازار مستغلات باعث شده تا معماری به عنوان یگ کالای قابل فروش و سودآور کمتر به جنبههای سبز و پایدار توجه کند. شهر تبریز هم شاید در گذشته و یا در ابتدای شکلگیری معماری متجدد کمابیش به جنبههای سبز مثل استفاده از آجر و مصالح بومی مثل سنگ اسپراخون و نماهای سبز و مسائل اقلیمی توجه داشت اما رفته رفته این موارد جای خود را به جنبههای سوداگرانه داد و معماری سبز را بیشتر به عنوان یک واژه لوکس و دانشگاهی تعریف کرد تا یک واقعیت مهم.
فضای سبز شهر تبریز به فراموشی سپرده شده است
وی افزود: تغییرات اقلیمی و گرمای شدید در چند سال اخیر وقوع سیل و عدم توجه به مصرف آب در معماری اهمیت توجه به این مسائل را بین سازندگان و معماران یادآوری میکند اما جا دارد تا در ضوابط و ممیزیهای مرتبط با معماری رویکردهای نظیر LEED و … در امتیاز دهی و برندسازی پروژهها بیشتر تاکید شود. قاعدتا تشویقهای شهرداری و نظارتهای بیشتر نظام مهندسی میتواند در این زمینه تاثیرگذار باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اسلامی تبریز به راهکارهای کشورهای دیگر در زمینه ذخیره انرژی عنوان کرد: در استرالیا در ایام خشکسالی استفاده از تانکرهای آب جهت ذخیره آب باران و تامین بخشی از آب مورد نیاز فضای سبز و فلاش توالتها به عنوان یکی از جنبههای غیر قابل تفکیک در طراحی بناهای مسکونی جای خود را پیدا کرد اما در کشوری کم آّب مثل ایران هنوز این مقوله در ضوابط و مقررات طراحی جایگاه لازم را نیافته است. استفاده از نمای سبز که در چند دهه قبل کمابیش در تبریز و بناهای مسکونی زینت بخش منظر شهری بود در حال حاضر به فراموشی سپرده شده است. بخشی از این موضوع به ارزشهای اجتماعی و سبک زندگی بر میگردد و بخشی از آن نیز به ضوابط ساختوساز و نظارت.
استفاده از سنگ در تبریز زلزلهخیز بحرانزا است
میر غلامی درخصوص نما و منظر گفت: متاسفانه در تبریز عمده نماهای ساختمانی بویژه مسکونی با سنگ پلاک به صورت تر و دوغابی اجرا میشود که علاوه بر از بین بردن منابع با توجه به زلزله خیز بودن تبریز میتواند به یک پدیده بحران زا نیز تبدیل شود. استفاده از مصالح سبکتر، پایدارتر و به لحاظ جزییات فنی اجرایی بروزتر نظیر نماهای خشک و پردهای میتواند هم در حفظ ذخایر سنگ و معادن نقش داشته باشد و هم در هویت منظر شهری جلوی نماسازیهای پر زرق و برق و آنچه به معماری نوکیسگی معروف است را بگیرد.
وی در خصوص منظر شهری تبریز بیان کرد: منظر شهری تبریز و نماهای معماری نیازمند یک طرح راهبردی هستند که در آنها محورها و گرههای مهم شهری شناسایی شده و متناسب با مقیاس، شخصیت و کارکرد هر کدام نوع نماها، مصالح، رنگ، بافت و الگوی هر بخش در قالب راهنماها و دستورالعملهای طراحی تعریف شوند تا نماها به صورت روزمره و سلیقهای طراحی نشوند.