اقتصاد مبتنی بر کلنگ و قیچی
سعید ظریف، مدیر مسئول مجله ساختمان و مدیرعامل مجتمع رسانه ای راه وساختمان:
کلنگ زنی پروژههای بزرگ و کوچک عمرانی در مناسبتهای ریزودرشتی که در تقویم ثبتشده و همچنین قیچی کردن روبان افتتاح پروژههای نیمهکاره و چندین بار افتتاحشده پس از تاخیرهای طولانیمدت، روالی است که مدیران علاقه زیادی به انجام و اجرای آن دارند. همین علاقهمندی باعث شده است که روزبهروز بر حجم دولت و بروکراسیهای اداری و سازمانهای دولتی و شبهدولتی اضافه شود. مدیران هیچ تمایلی برای چابک سازی مجموعه تحت مدیریت خود ندارند و تا میتوانند بر سرمایههای فیزیکی و ملموس زیرمجموعه خود اضافه میکنند چراکه قابلیت مشاهده بیرونی است.
شاید اصطلاح اقتصاد بیوزن آنقدر که برای بخش خصوصی و مدیران شاغل در این بخش ملموس است برای مدیران بخش دولتی غریب و فاقد جذابیت باشد. در حقیقت در عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات، اقتصاد مبتنی بر اطلاعات را اقتصاد بدون وزن مینامند و برخلاف گذشته که رشد اقتصادی را برحسب تولید محصولات سنگینی همچون فولاد و تجهیزات و ماشینآلات سنگین صنعتی و نظایر آن تعریف میکردند امروزه رشد اقتصادی برحسب محصولات سبک الکترونیکی تعریف میشود و نیز به این نکته توجه میشود که سهم اطلاعات و ارتباطات در ارزشافزوده بهمراتب بیش از سهم سایر عوامل تولید است. ازاینرو بسیاری از شرکتهای برتر جهانی، مبتنی بر اقتصاد بیوزن فعالیت میکنند. اقتصادی که بر شانه دو پارامتر کلیدی اطلاعات و ارتباطات است.
تا زمانی که مدیران به دنبال اقتصاد سنگینوزن و فربه کردن مجموعههای تحت مدیریت خود هستند تا زمانی که کلنگ به دست منتظر ایجاد یک پل، تاسیس یک فرودگاه، احداث یک جاده یا خرید هواپیمای دولتی باشند و قیچی به دست به دنبال روبانی که افتتاح طرحی را به نام خود ثبت کنند حاصلی جز اقتصادی که مبتنی بر سرمایههای فیزیکی و ملموس و سنگین است نخواهد داشت.
نگاهی به کشورهایی که اقتصادی چالاک دارند و مقایسه اجمالی آنها با شاخصهای داخلی بهخوبی چرایی فاصله اقتصادی و چگونگی رشد و توسعه پایدار را بیان میکند. هنگامیکه شهرداری تهران آمار میدهد که بیش از ۱۲۰ هزار کارمند و پرسنل دارد یعنی ۶۸ هزار و ۱۳۶ نفر قراردادی، پیمانی و رسمی و بیش از ۵۰ هزار نفر نیز کارمندان و کارگران شرکتهای پیمانکاری که فعالیتهای جاری مثل رفتوروب خیابانهای پایتخت را بر عهده دارند درحالیکه شهر سئول در کره جنوبی با ۱۰ میلیون جمعیت، با ۴۰ هزار کارمند، مدیریت شهری را عهدهدار هستند و در شهرداری شیکاگو با وسعت و جمعیتی بهمراتب بیشتر از تهران حدود ۳۸ هزار کارمند خدمت میکنند و این رقم برای شهرداری لندن با جمعیتی مشابه تهران و خدماتی بهمراتب بیشتر حدود ۱۵ هزار کارمند است بهخوبی نشان میدهد که چرا در نسل جدید کشورداری ، دولت نه سد میزند و نه جاده و بیمارستان و مدرسه و ورزشگاه و پل چندطبقه و تونل احداث میکند بلکه مکانیزمی طراحی میکند که بخش مردمی اقتصاد با انگیزه تمام، سرمایهگذاریهای لازم را انجام میدهند و فعالیتهای اقتصادی را به عهده میگیرند. در این حالت دیگر مدیران دولتی در مراسم کلنگ زنی پروژهها و قیچی کردن روبان افتتاح طرحها در صف اول نیستند و به دنبال آن نیز دیگر از فساد دولتی اعم از بریزوبپاشهای کوچک و بزرگ تا رانتهای کلان خبری نیست در حقیقت اقتصاد بیوزن است، دولت سبک و چالاک است و فرایندها نیز سالم و شفاف است.
به خاطر همین اقتصاد سبک و دولت چالاک و شفافیت فرایندها دیگر نیازی نیست که با بودجههای میلیاردی ساختمانهای دولتی و تجهیزات اداری دولتی نو شوند و دولت و نهادهای زیرمجموعه آن فقط به دنبال تامین بودجههای جاری و البته سرسامآور و فزاینده خود باشند تا جایی که حتی فرصت نداشته باشند که فکر کنند و برای رفع مشکلات پیش روی خود چارهاندیشی کنند و بهناچار به قوانین و مدلهایی که از ۵۰ سال پیش در کشور نوشتهشده و جاری بوده رجوع کنند. مجبورند برای جا شدن بدنه فربه خود ساختمانهای چند ده میلیارد تومانی بخرند اما مجالی برای صرف بودجههای میلیونی ندارند که بتوانند صرف اصلاح قوانین کهنه کنند. کافی است تاریخ قانون تجارت، قانون محاسبات عمومی و قانون برنامهوبودجه کشور از نظر گذرانده شود تا موضوع روشن شود.
بهواقع آیا لازم است که دولت مدرسه داری، بیمارستان داری و کارخانهداری کند یا اینکه باید روی زیرساختهای نرم مانند محیط کسبوکار، قانونهای پایه، مقررات تسهیلکننده، مشوقهای انگیزاننده کار تمرکز کند تا بخش خصوصی و مردم مجال تولید ثروت و فراهم آوردن رشد اقتصادی کشور را داشته باشند. نگاهی به بودجه سال ۱۳۹۹ کشور بهخوبی نشان میدهد که در نگاه مدیران ارشد، اقتصاد بیوزن و متکی بر بخش خصوصی در اولویت قرار دارد و یا اقتصادی دولتی، فربه و کمتحرک؟