حاشیهنشینی در شهرهای ایران به صورت شهرکنشینی در حومهٔ شهرها و همچنین آلونکنشینی دیده میشود.
حاشیهنشینی پدیدهای است که با اسکان غیررسمی
و بدون مجوز گروه بزرگی از مردم در مکانی در کنارهٔ شهرها ایجاد میشود.
حاشیهنشینی در شهرهای ایران به صورت شهرکنشینی
در حومهٔ شهرها و همچنین آلونکنشینی دیده میشود.
پدیده و معضل حاشیه نشینی در کلان شهرهای
کشورهای جهان از جمله ایران پس از انقلاب صنعتی و در کشورمان بعد از انقلاب مشروطیت
و ملی شدن صنعت نفت و پس از آن، شکل گرفت و به عنوان یکی از مشکلات شهری مطرح شد که
امروز از آن به بیماری خاموش کلان شهر ها نیز یاد می شود.
در تاریخ مرداد ۱۳۹۶ وزارت راه و شهرسازی
ایران تعداد حاشیهنشینان در ایران را ۱۹ میلیون نفر اعلام کرد. یعنی از هر چهار نفر
ایرانی یک نفر در سکونتگاه غیررسمی سکونت دارد و حاشیهنشین است.
شهرکهای حاشیهنشینان در اصل «روستای شهر»
یا «شهرکهای روستاگونه درون شهر» هستند. از نمونه شهرکهای فقیر حاشیهنشینان در
شهرهای ایران میتوان به این شهرکها اشاره کرد:
• تهران: شهرکهای متعدد در منطقه ۱۶ شهر تهران
• استان تهران: مناطق حاشیهای در پاکدشت، قیامدشت،
احمدآباد، حسنآباد، خلیج، بادامک و رامینک
• کرج: زورآباد (اسلامآباد)
دلایل شکل گیرى این موضوع و راهکارهاى جلوگیرى
و کنترل آن،بسیار مورد بحث و بررسى قرار گرفته است اما نتیجه قابل توجهى نداشته است. در
این مطلب به این موضوع از دیدگاه سیاسى و اقتصادى پرداخته می شود.
احتیاج به نیروی انسانی برای جوامع صنعتی
یک نیاز ویژه به حساب می آمد و مهاجرت به سود پیشرفت و نظام سرمایه داری بود اما عدم
تخصص این گروه از افراد باعث شده است که هنگامى که به شهرها کوچ میکنند فقط به عنوان
کارگر ساده به کار گرفته شوند و امکان پیشرفت نداشته باشند.
با نگاهی مو شکافانه، سیل مهاجرت افرادی
که نه از لحاظ فرهنگی، اقتصادی و حتی شیوه زندگی با الگوی (مدل) کلان شهرها سنخیت نداشتند
عوارضی را در پی داشت.
این نیروهای کار ارزان که توانایی مالی
چندانی نداشته و از طرف دیگر به زندگی در شهرهای بزرگ خو نگرفته بودند به ناچار به
زاغه نشینی و حاشیه شهر کوچ کردند.
با افزایش جمعیت شهرها و تورم افزاینده موجود در کلانشهرها این گروه از افراد که درآمدى متناسب با تورم ندارند زیر بار مشکلات
معیشتى و برآوردن حداقل امکانات زندگى خود کمر خم کنند و در مواردى دست به بزهکارى
بزنند.
مشکلات روانى اى که براى آنها به وجود مى
آید زندگى را براى آنها بسیار دشوار می کند و آنها واقعا اگر شرایط تا حدى برایشان
مساعد شود زندگى در حاشیه را رها می کنند.
در زیر به اقداماتى که باید براى انجام
اصلاحات ریشه اى انجام شود، اشاره می شود:
• مراجعه به مراکز حاشیه نشین و انجام کمک هاى مراقبتى
بهداشتى و روانى از طریق جمعیت هلال احمر و مشاوران کشور.
• کمک به بازگشت به شهرها و روستاهاى خود و دادن
تسهیلات بدون بهره و بازگشت براى شروع زندگى در آن مکان ها.
• دادن کمک براى راه اندازى کار و فعالیت روستایى
با حمایت وزارت کار،تعاون و امور اجتماعى.
• کمک به مکانیزه کردن کشاورزى به کمک جهاد کشاورزى
و بالاتر بردن قیمت خرید تضمینى محصولات از کشاورزان توسط دولت و حذف دلالان و واسطه
ها براى تشویق کشاورزان.
• ایجاد مدارس، بیمارستان، سینما، فرهنگسراها و فروشگاه
هاى زنجیره اى قیمت مناسب در روستاها و شهرهاى کوچک یا به علارتى یکسان کردن شرایط
زندگى در همه جا.
این اقدامات هم باید به عنوان جنبه ى پیشگیرانه
مورد توجه قرار گیرند و هم براى برگرداندن این افراد و از بین رفتن حاشیه نشینى صورت
پذیرد.
باید با استفاده از کارشناسان نقشه راهى
ترسیم شود و با پیش بینى حجم مالى مورد نیاز براى اینکار هرچه زودتر اقدامات انجام
شوند، این موضوع طى سال ها به وجود آمده است و قطعا حل آن هم زمان و هزینه ى زیادى
می طلبد. پس باید صبور بود و تلاش کرد.