یادداشت

محمدسعید ایزدی ،معاون وزیر راه و شهرسازی

طرح‌های بازآفرینی شهری؛ به سوی یک دستور کار شهری جدید

تحول وگسترش فزاینده شهرنشینی در آغاز قرن بیستم و بسط دامنۀ مسائل و چالش‌‏های ناشی از آن، ضرورت هدایت نظام‌‏مند رشد شهرها که سیستم‏‌هایی پیچیده و پویا از جریان‏‌های فضاییِ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هستند را در قالب توسعه دانش و عمل برنامه‌‏ریزی شهری مطرح کرد.

از آن زمان تاکنون برنامه‏‌ها و طرح‏های توسعه شهری در جهان، در روندی
تحولی و تحت تاثیر تغییرات جهانی، با هدف تنظیم و هدایت فرایند رشد شهرها در
دست‏یابی به اهداف توسعه پایدار، تحت پارادایم‌ها و انگار‏ه‌‏هایی متفاوت تهیه و
به اجرا رسیده‏‌اند
.

تهیه و اجرای طرح‌‏های توسعه شهری در ایران که سابقه آن به قرن حاضر و
تشکیل سازمان برنامه و به تبع آن وزارت آبادانی و مسکن باز می‏‌گردد، نیز در روندی
تحولی سه نسل متفاوت از انگاره‏‌های فکری را تجربه کرده است. با این حال با وجود
گذشت چهار دهه از تهیه و اجرای طرح‏‌های توسعه شهری، موفقیت چندانی در پاسخ‏گویی
به مسائل و چالش‌‏های شهرنشینی حاصل نشده است. اتخاذ رویکردهای پوزیتیویستی،
متمرکز و بالا به پایین، فقدان نگاه آمایشی و بی‌‏توجهی نسبت به ماهیت پیچیده
شهرها، بی‏‌توجهی به نهادهای محلی و توانمندی‌‏ها، استعدادها و نیازهای منطقه‏‌ای،
نگرش صرفاً کالبدی و کمی به مفهوم توسعه و غفلت نسبت به سایر ابعاد ذهنی در مفهوم
کیفیت زندگی، عدم بهره‏‌مندی از مشارکت مردمی و همچنین عدم تشریک مساعی میان
نهادهای تاثیرگذار و متولی، فقدان هماهنگی در ارکان توسعه، تعدد و تداخل عملکردی نهادها
و سازمان‏‌های دخیل در امور شهری و منطقه‌‏ای در فقدان مدیریت یکپارچه و واحد شهری
از اصلی‌‏ترین ناکارآمدی‏‌ها در محتوا و فرایند تهیه و اجرای طرح‏های توسعه شهری
به شمار می‏‌روند
.

گسترش شهرنشینی در خلأ برنامه‏‌ها و طرح‏‌های توسعه‏‌ای که بتوانند به
خوبی و با رویکردی کل‏نگر و پایدار رشد شهرها را هدایت و تنظیم کنند، شهرها
و ساکنان آن‏ها را بویژه در محله‌‏ها و محدوده‌‏های ناکارآمد شهری(بافت میانی،
محدوده‏‌های تاریخی و سکونتگاه‏‌های غیر رسمی) با چالش‏‌ها و مسائلی بغرنج از قبیل
گسترش فقرشهری در تمامی ابعاد آن از قبیل فقر درآمدی، بهداشتی، آموزشی، خدمات
اجتماعی و پایه از قبیل شبکه آب سالم، توزیع برق و سایر خدمات زیربنائی و روبنائی،
خدمات درمانی و امنیت؛ گسترش نابرابری‏‌های فضائی- کارکردی، توسعۀ نامتعادل و
ناهماهنگ و توزیع نابرابر خدمات، ناکارآمدی نظام جابجائی، تحرک و پویائی شهری، بحران
هویت، تنزل ارزش‏‌ها و افت منزلت اجتماعی – مکانی و تهدید میراث معنوی، طبیعی و
ملموس شهرها، تنزل و فرسایش سرمایه اجتماعی، تاب‏‌آوری پائین شهرها در مواجهه با
بلایا و مخاطرات و تنزل کیفی محیط‌ ‏زیست (آلودگی‏‌ها، بحران آب، تخریب زیست‏‌بوم‏‌ها،
کمبودها و توزیع نامناسب فضای سبز) مواجه کرده است. روند فزاینده گسترش این
نابسامانی‌‏ها و تاثیرات و تبعات عمیق‌‏تر محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن بر
جوامع محلی ساکن در محدوده‏‌های ناکارآمد شهری ضرورت و فوریت تهیه یک برنامه
عملیاتی روشن را برای این محدوده‌‏‏ها مطرح می‏‌سازد
.

از سوی دیگر باتوجه به ضرورت اتخاذ رویکرد کل‏نگر و یکپارچه به
موجودیت شهر و مسائل و چالش‏‌های آن به عنوان یک سیستم و کل همپیوند، تهیه یک سند سیاست‏گذاری
به عنوان نسل نوین طرح‌های توسعه شهری برای خروج از بحران موجود و به منظور اتصال
و تلفیق راهبردهای توسعه شهر با برنامه‌‏های عملیاتی پایین دست در محدوده‏‌های
ناکارآمد شهری و از سویی دیگر با اسناد فرادست، ضروری می‌‏نماید
.

در این میان به نظر می‏‌رسد که مفهوم بازآفرینی شهری به عنوان یک
رویکرد متاخر در تجارب جهانی و هم‌راستا با اهداف توسعه پایدار در پاسخ‏گویی
به چالش ‏های شهرنشینی می‌‏تواند روند تنظیم این اسناد و برنامه‌‏های عملیاتی را
هدایت نماید. بازآفرینی شهری نگرش و اقداماتی جامع و یکپارچه در قالب ارائه
چارچوبی استراتژیک، یکپارچه‏ و منعطف برای توسعه و حل مشکلات شهری است به‌‏گونه‏‌ای
که در نهایت به یک پیشرفت و بهبود پایدار اقتصادی، کالبدی، اجتماعی و محیطی منجر
‏گردد
.

بازآفرینی شهری در برگیرنده تعیین یک چشم‌‏انداز راهبردی، یکپارچه و
بلند مدت، راهبردهای جامع و کامل در مسیر اهداف توسعه پایدار و اهداف عملیاتیِ
واضح، مشخص و تحقق‌‏پذیر با مشارکت حداکثری تمام ذی‌نفعان به منظور تضمین دستیابی همگان
به منافع مشروع حاصل از مزایای بازآفرینی در جهت عدالت اجتماعی است
. بر این
اساس چارچوب طرح‏‌های بازآفرینی شهری به عنوان نسل نوین دستورکارهای شهری، دیگر
مانند گذشته، نه اسکان جمعیت مهاجر، و نه مکانیابی توسعه‏‌های بزرگ، و نه توزیع
سطوح خالی زمین بین جمعیت اضافی، بلکه بازآفرینی ساختار فضایی – عملکردی از ساختار
شهرهای موجود و تبدیل آن‏ها به شهرهایی کارآمد، راحت، زیبا و مرفه در قالب ۸ محور
زیر است
.

۱. تاکید بر برنامه‌‏ریزی محله مبنا با رویکرد اجتماعی و برنامه‏‌ریزی
مشارکتی از پایین به بالا

۲.توجه به
تحلیل و تبیین رابطه توسعه شهر از درون و گستره پیرامونی

۳.تحلیل و
تنظیم نظام جابه جایی در یک ساختار یکپارچه حمل ‏و نقل

۴.اولویت
بخشی به برنامه‌‏های کاهش فقر شهری با توجه به اهداف عدالت اجتماعی، فضایی و
کارکردی

۵.شناسایی
ثروت‏های فرهنگی–تاریخی شهر(ارزش‏های ملموس، معنوی و طبیعی) و ارائه راهکارهای
حفاظت و باززنده‏‌سازی پایدار این عرصه‏‌های ماندگار

۶.شناسایی
فرصت‏‌های موجود برای توسعه و ارائه برنامه راهبردی توسعه مجدد محدوده‌‏ها و نواحی
در یک نظام برنامه‌‏ریزی یکپارچه(پادگان‏ها، کارخانه‏ها، انبارها، زندان‏ها و
…)

۷.تعیین
نقش و مسئولیت کلیه کنشگرانِ دخیل از طریق آسیب‌شناسی نظام مدیریت شهری و تحلیل
نهادی

۸.شناسایی
فرصت‏‌های سرمایه گذاری، برنامه‌‏ریزی برای جذب سرمایه‌‏گذاران و سازندگان بخش
خصوصی

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا