نقش آستان قدس در حاشیهنشینی مشهد
مدیر طرح جامع مسکن مشهد گفت: آستان قدس رضوی مدعی است که بهعنوان مالک زمین، طبق طرح، زمین را واگذار میکند. بر همین اساس روی روستا، کاربری توریستی و بهزعم خود کاربری انتفاعی گذاشته و به همین دلیل به زمینهای مسکونی خدمات اجتماعی از جمله گازرسانی، لولهکشی آب و … ارائه نمیدهد تا در این شرایط، این افراد منطقه را ترک کنند، اما ٢٠ سال است چنین نشده و باز هم چنین نمیشود.
لیلا نوروزی، مدیر طرح جامع مسکن مشهد با بیان اینکه مشهد رتبه نخست
حاشیهنشینی در کشور را دارد، میگوید: ارقام متفاوتی از ۶٠٠ هزار تا یک میلیون
نفر حاشیهنشین هم برای آن مطرح شده است.
به گزارش شرق نوروزی در بیان آنچه در این شهر در حال رخدادن است، میگوید:
پیش از آنکه قانون تعاریف «حریم» و «محدوده» در سال ٨۴ تصویب شود، در شهرها سه نوع
محدوده «خدماتی»، «قانونی» و «استحفاظی» داشتیم. سال ٧۴ مورد اشاره وزیر، زمانی
است که طرح جامع دوم مشهد تصویب میشود. طرح جامع دوم، این سه محدوده را برای مشهد
تعریف کرده بود که بیشتر این پهنهها که به نام حاشیهنشینی از آنها یاد شده و
جمعیت بالایی را شامل میشود، حاشیهنشینی اقتصادی است نه حاشیه جغرافیایی و در
محدوده قانونی شهر قرار دارد، اما در محدوده خدماتی نبودند و به همین دلیل،
شهرداری مکلف به ارائه خدمات به آنها نبود.
به گفته وی، برخلاف آنچه وزیر میگوید محدوده قانونی شهر در طرح جامع
دوم به شدت گسترش پیدا کرد و پهنههای وسیعی از شهر را دربر گرفت. در واقع در سال
٧٢ که این حاشیهنشینی وارد محدوده قانونی میشود، به شکلی رسمیت پیدا میکند. این
اتفاق در سال ٨۶ در طرح جامع سوم نیز رخ میدهد.
مدیر طرح جامع مسکن مشهد با بیان اینکه همان زمان در مطالعات طرح جامع
به این نتیجه رسیدند که رشد جمعیت به شدت در حوزههای شمال شرق و شرق شهر در حال
افزایش است و به همین دلیل در بارگذاری جمعیت و توسعه شهر، ٩ هزار هکتار افزایش در
محدوده شهر را به سمت غرب در نظر گرفتند که اراضی دولتی بوده و الگو برای طبقه
متوسط و آپارتماننشینی را مطرح میکند. بااینحال، در سال ٨۶ که برای طرح جامع
سوم اقدام کردیم، متوجه شدیم پهنههای وسیعی از غرب شهر توسعه پیدا نکرده بود و
برخلاف آن، چند صد هکتار در شمال شرق شهر، برای اسکان غیررسمی، اراضی کشاورزی
غیرقانونی تغییر کاربری پیدا کرده و شبانه ساختوساز انجام شده بود.
دو نوع حاشیهنشینی در مشهد وجود دارد
نوروزی به وجود دو نوع حاشیهنشینی در مشهد اشاره کرده و میگوید:
بخشی از حاشیهنشینی در این شهر به تصرف اراضی در پیش از انقلاب برمیگردد که
حاشیهنشینی جدیدی نیست و بخشی نیز به واسطه طرحها ایجاد شدهاند. در مورد نخست،
در این حاشیهنشینی، کالبد شهر نیست که آن قسمت را هدایت میکند، بلکه جامعه و
روابط اجتماعی داخل آن بافتهاست که آنها را شکل میدهد و حالت گتو در شهرها ایجاد
میکند و همین امر سبب میشود که خیلی سخت و کند تغییر کنند.
نورزوی در پاسخ به این پرسش که چرا برخی نهادها مانند آستان قدس رضوی
از ارائه خدمات اجتماعی به برخی بافتهای فرسوده از جمله روستای زکریا ممانعت میکنند،
میگوید: براساس قانون، کسی که پروانه ساختمان ندارد یا خلاف طرحهای جامع و
تفصیلی اقدام به ساختوساز کرده، خدماتی زیربنایی دریافت نمیکند و همین امر نشان
میدهد در ظاهر، این اقدام آستان قدس رضوی قانونی است و تخلف محسوب نمیشود.
نقش آستان قدس در حاشیهنشینی مشهد
او با امتناع از بهکاربردن واژه قانونیسازی تخلفات، به شبه آن در
این فرآیند در قالب نمونهای اشاره کرده و میگوید: آستان قدس مدعی است که بهعنوان
مالک زمین، طبق طرح، زمین را واگذار میکند. بر همین اساس روی روستا، کاربری
توریستی و بهزعم خود کاربری انتفاعی گذاشته و به همین دلیل به زمینهای مسکونی
خدمات اجتماعی از جمله گازرسانی، لولهکشی آب و … ارائه نمیدهد تا در این
شرایط، این افراد منطقه را ترک کنند، اما ٢٠ سال است چنین نشده و باز هم چنین نمیشود.
این کارشناس با بیان اینکه در تمام دنیا، ادبیات برنامهریزی، ادبیات
برنامهریزی مشارکتی و اسمارتسیتی است، تصریح میکند: مشکل آنجاست که کنشگران
صحنه توسعه شهری، اعم از مدیریت توسعه، استانداری، راهوشهرسازی و شهرداری در یک
طرف و مردم، ذینفعان و بهرهبرداران در طرف دیگر با هم در مدیریت شرکت نمیکنند و
تا وقتی همه این افراد پای میز مذاکره نیایند، این مشکلات باقی خواهد بود.
۴٣ درصد
وسعت شهر در مالکیت آستان است
وی درباره نقش برخی نهادها از جمله آستان قدس رضوی در توسعه حاشیهنشینی،
با رد تأثیر مستقیم آنها بر این روند، میگوید: آستان قدس خود یک بزرگمالک در
مشهد به شمار میرود و بیش از ۴٣ درصد وسعت شهر در مالکیت آستان است، البته نه به
این مفهوم که همه را در ید اختیار دارد، اما بخشی از این اراضی در ید اوست و در
بخشی، مستأجر دارد. بنابراین قطعا در شکل و شمایل توسعه نقش دارد. از سویی نهادهای
برنامهریز توسعه هم در برنامهریزیها بهصورت مستقیم و غیرمستقیم در گسترش حاشیهنشینی
نقش دارند.
مدیر طرح جامع مشهد، با اشاره به سابقه اعتراض فقرای شهری سال ٧٢ در
مشهد، میگوید: ماجرا از تخریب یک مدرسه در خانهای که به صورت غیرمجاز ساخته شده
بود، آغاز شد. شهردار خانه را تخریب کرد. مردم از آن خانه بهعنوان مدرسه بچههایشان
استفاده میکردند. شهردار آن زمان، اساسا اجازه نمیداد در آن منطقه حاشیهنشین،
یک آجر روی آجر بیاید. آن زمان، رشد حاشیهنشینی در مشهد شدت گرفته بود. آن خانه
(مدرسه) خراب شد و مردم حاشیهنشین مشهد، به سمت شهر حرکت کردند و بانکها و
پاساژها را آتش زدند. از آن زمان به این سو، با پدیده حاشیهنشینی در این شهر سادهتر
برخورد شد. مشهد هیچوقت این تجربه را فراموش نمیکند. بر اساس همین مشکلات هم
حداقل تا دو، سه سال قبل، بیش از ٢٣ هزار رأی کمیسیون ماده ١٠٠، دال بر قلع بود که
اجرا نشد.
نوروزی با اشاره به وضعیت فقر و معیشت مردم در مشهد، میگوید: در طرح
جامع، شهر را به لحاظ برخورداری مطالعه کردیم. در معنای دیگر، این شهر را در قالب
٣٢ شاخص ازجمله بنیه اقتصادی، اجتماعی، شغل و امکاناتی که در اختیار دارند، بررسی
کردیم و در نهایت، خروجیهای طرح را در طبقهبندی پنجگانه از بالاترین تا کمترین
سطح برخورداری ارائه دادیم. عمده جمعیت شهر مشهد، طبقه متوسط و متوسط رو به پایین
است. براساس آمارهای جمعیتی که مبنای طرح جامع جمعیتی بود (سال ٨۵)، نسبتها
متفاوت است و به تبع آن سطح برخورداری از امکانات و سطح معیشت اقتصادی گروهها هم
مشخص میشود. همیشه در جلسات میگفتند مشهد، شهر فقراست؛ نسبت جمعیت برخوردار در
شهر مشهد نسبتی پایین بوده و جمعیت عمده شهر متوسط است. متأسفانه این نسبت برای
جمعیت ساکن و زائر، بهطور یکسان وجود دارد و حدود ٧٠ درصد جمعیت زائر مشهدی کمدرآمد
هستند.
حاشیهنشینهای مشهد اکنون نسل دوم و سوم هستند
مدیر طرح جامع مسکن، به موضوع مهم دیگری هم اشاره میکند: درباره
حاشیهنشینی در شهر مشهد، با نسلاولیها مواجه نیستیم. زمانی اینها از شهرها و
روستاهای مجاور مهاجرت کرده بودند و نسل اول حاشیهنشینها بودند. اکنون حاشیهنشینهای
مشهد بعضا نسل دوم و سوم هستند. این امر خیلی مهم است که آنها دیگر خودشان را
حاشیهنشین نمیدانند و معتقدند مشهدی هستند و خودشان را محق میدانند و میخواهند
از تمام حقوق شهروندی برخوردار باشند. اکنون خانههای غیرمجازی که ساخته میشوند،
دوطبقه شدهاند. در ٩ دره، ساختمانها همه دو، سهطبقه شدهاند یا بافت فرسوده
آبکوه، درست در میانه شهر مشهد همین وضعیت را دارد. آنها معتقد به حاشیهنشینی
نیستند؛ خودشان را حتی از مشهدیها، مشهدیتر میدانند. پس با جامعه مخاطبی طرف
هستیم که اساسا قائل به این مفهوم که حاشیهنشین هستند و ساختوساز آنها غیرمجاز
است، نیستند و همین امر، کار را سخت میکند.