بالاخره آلودگی هوا آنقدر زیادشده است که تبدیل به مشکلی همگانی شده و بهنوعی همه نسبت به آن احساس خطر کردند.
در این میان هم هر کسی مسئله آلودگی را گردن دیگری میاندازد؛ گویا اینکه
موضوع آلودگی هوا صاحب ندارد. همه تنها بهدنبال مقصر میگردند. اما اگر قرار باشد
به شکل ماهوی به مسئله آلودگی هوا توجه کنیم البته خوب است که موضوع آلودگی هوا
ذیل یک مدیریت واحد پیگیری شود و باید که مشکل آن از جهت اولویتبندیها مقیاسی
ملی پیدا کند.
اما شهرهای بزرگ روزگاری بوده که آلودگی هوا نداشته اند، اما این روز های
این شهرها با آن روزهایشان چه فرقی میکند؟ البته میتوانیم بگوییم جمعیتش خیلی
افزایش پیدا کرده و به تبع آن شهر وسعت پیدا کرده اما بهنظر من این فرق را نباید
در اینگونه گزارهها جستوجو کرد. اگر یکی از منشأهای اصلی آلودگی هوای تهران را
تردد فوقالعاده خودروها و ایجاد ترافیک بهشمار بیاوریم چند شیوه برخورد میتوانیم
داشته باشیم. مثل ایجاد بزرگراهها و مسیرهای تردد بیشتر و همینطور تولید و
استفاده بنزین باکیفیتتر. اما میتوانیم سؤالی از خودمان نیز داشته باشیم که چرا
اینقدر تمایل به سفر در شهر وجود دارد.
آیا نمیشود کاری کرد که ما تقاضای سفرهای شهری را کاهش بدهیم؟ آیا نمیشود
فاصلههای مبدا و مقصد را در شهر کوتاه کنیم؟ اگر همین دو کار را در برنامهریزیهایمان
موردتوجه قرار دهیم، آیا حجم تردد را کاهش نمیدهیم؟ ممکن است پرسیده شود چهکار
باید کرد تا این فاصلهها کوتاهتر شود و این سفرهای درونشهری کاهش یابد. بهنظر
من در حجم کلی ترددهای شهری هر کسی برای منظوری از منزل خود بیرون میآید و از
خودروی شخصی و یا وسایل نقلیه عمومی استفاده میکند.
در این حجم عده قلیلی هستند که بدون منظور خاصی و صرفا برای وقتگذرانی
سفری درونشهری دارند. حال اگر ما کاری کنیم که کسانی که برای بهدست آوردن کالا
یا خدماتی به سفر درونشهری میپردازند، این کالا و خدمات را درب منزل خود دریافت
کنند و حتی فاصله منزل و محل کارشان را کوتاهتر کنیم میتوانیم بخش بسیار زیادی
از این سفرهای درونشهری غیرضروری را کم کرده و البته از آلودگی هوا نیز بکاهیم.
البته این هزینههای زیادی دارد اما اگر برنامهریزیهای خود را نسبت به این دو
مسئله؛ کاهش تقاضای سفر و کوتاه کردن فاصله مبدا و مقصد معطوف کنیم، بهنظر مشکلات
آلودگی هوای تهران تا حد زیادی مرتفع میشود.