گزارش «صما» از وضعیت اجارهنشینی در ایران و اروپا:
آیا خون ایرانیها رنگینتر از اروپاییهاست؟
صما، گروه شهرسازی- بیتردید همه ما در جامعه برای یک بار هم که شده جمله معروف اجارهنشینی و خوشنشینی به گوشمان رسیده است اما این جمله با آنچه که در عالم واقع است زمین تا آسمان تفاوت دارد. این تفاوت زمانی درک میشود که پای درد و دل این قشر به اصطلاح خوشنشین جامعه نشست.
به گزارش «صما»، با وجود وعدههای مکرر برای رفع مشکل مسکن از سوی دولتها و نیز احداث میلیونها واحد مسکن مهر و صرف هزاران میلیارد تومان منابع کشوری برای ساخت این خانهها، هنوز خانوارهایی در جامعه هستند که برای تهیه یک آلونک ۴۰ تا ۵۰ متری به هر دری میزنند تا بتوانند از پس رهنهای سنگین و اجارهبهاهای سرسامآور آن برآیند، که خانواده احمدی از این دسته است.
تحمل نگاه تمسخرآمیز املاکی ها برای مستاجران سخت است
مادر این خانواده با شنیدن جمله اجارهنشینی و خوشنشینی با لبخندی تلخ و نفسی پر از آه می پرسد که آیا درآمد ۷۰۰ هزار تومانی و پرداخت کرایه ۳۵۰ هزار تومانی خوشنشینی است؟
درحالی که این خانواده چهار نفره در یک واحد۵۰ متری سکونت دارند، پدر خانواده نیز دل پر دردی از پرداخت اجاره بالایی که برای این متراژ خانه میپردازد، دارد.
او میگوید: اگر از تمام فشارهای مالی که برای پرداخت اجاره ماهانه خانه متحمل میشوم، بگذرم، مستاجری دردی است که تنها یک مستاجر میتواند آن را درک کند.
آقای احمدی با سن ۶۳ سال و قامتی خمیده از دشواری تحمل نگاه تمسخر آمیز مشاوران املاک میگوید: مشاهده تمسخر مشاوران املاک برای هر مستاجری غیر قابل تحمل است. زمانی که برای یافتن یک خانه با مقدار محدودی از پول به مشاوران املاک سر میزنم آنها با لحن پر معنا می پرسند چرا با این سن و سال خانه ندارم و از همان اول به دلیل کم بودن مقدار پول پیش مرا ناامید میکنند که با این پول هیچ خانهای پیدا نخواهی کرد.
مادر خانواده میگوید: با اینکه مستاجر با پرداخت هزینه کرایه ماهانه و وجود قرارداد، خانه را به مدت یک سال تحت تملک خود درمیآورد اما هیچگاه خانه مستاجری خانه خود آدم نیست.
او معتقد است: اکثر صاحبخانهها با مستاجران رفتار خوبی ندارند و کوچک و بزرگ آنها ادعای صاحبخانهای را با رفتار خود به مستاجر نشان میدهند.
;او با خندهای تلخ از خاطراتش با دختر ۱۵ ساله صاحبخانه خود برای ما میگوید. زمانی که خانواده احمدی میزبان دو نفر از بستگان خود بودند، دختر همسایه به میزان رفت و آمد آنها اعتراض کرده است. خانم احمدی معتقد است آرامش در خانه استیجاری یافت نمیشود و تا زمانی که خود آدم، صاحب خانهای حتی در متراژ ۴۰ متری نشود خیال آسودهای نخواهد داشت.
روایت فوق تنها بخشی از مشکلات و چالشهای مسکن استیجاری است و این خانواده جزء کوچکی از جامعه مستاجران کشور است؛ چرا که آمارها نشان میدهد ۶/۳۵ درصد از جمعیت ایران فاقد واحدهای مسکونی ملکی هستند که اکثر آنها با مشکلات یاد شده دست و پنجه نرم میکنند و آرزوی داشتن سقفی که خود مالک آن باشند را در سینه دارند.
افزایش اجاره نشینی زنگ خطری برای جامعه است
این در حالی است که ۴/۶۴ درصد از جمعیت ایران دارای واحد مسکونی ملکی هستند که متاسفانه با کاهش قدرت خرید ملک و واحدهای مسکونی و کاهش حجم معاملات و رکودی که بر بازار ساخت و ساز حاکم است، این آمار به نسبت سالهای قبل کاهش محسوسی را از خود نشان داده است.
افزایش جمعیت اجارهنشین در کشور به تحلیل کارشناسان امر زنگ خطری برای جامعه است که می تواند آسیبهای اجتماعی و فرهنگی را در پی داشته باشد.
متاسفانه سالهاست در تعیین مبلغ اجارهبها در کشور از هیچ معیاری پیروی نمیشود و توافق بین مستاجر و صاحب ملک تنها راه مشخص شدن هزینه اجارهخانه است. این درحالی است که فاصله درآمدی افراد متوسط با مبلغ پرداختی اجارهبها به حدی است که این قشر آسیبپذیر جامعه حداقل باید چند برابر بیشتر از قشر مرفه برای مسکن هزینه پرداخت کنند.
طبق اصل ۳۱ قانون اساسی مسکن حق طبیعی هر فرد و از نیازهای اساسی و اولیه در جامعه است؛ از این رو به اعتقاد کارشناسان برآورده نشدن این نیاز، فشارهای روحی و روانی را برای تکتک افراد خانواده به بار میآورد.
با مشکلات یاد شده از مقوله اجارهنشینی در ایران که از زبان مستاجران و تحلیل کارشناسان به دست ما رسیده میتوان تا حدودی به پاسخ این سوال دست پیدا کرد که چرا در فرهنگ اجتماعی کشور اجارهنشینی یک فاکتور ناخوشایند است و همواره چرا افراد با تمام تلاش سعی در خرید یک خانه دارند؟
با تمام این تفاصیل نکته قابل توجه این است که آمارها نشان میدهد در کشورهای اروپایی آمار اجارهنشینی بالاتر از ایران و تعداد مالکان شخصی در ایران بیش از کشورهای اروپایی است. حال این پرسش مطرح میشود که آیا اجارهنشینان اروپایی به همان اندازه که اجارهنشینان ایران با مشکلات اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی مواجه اند، درگیر هستند یا خیر؟ و نکته دیگر اینکه چرا در اروپا مقوله مسکن استیجاری به راحتی پذیرفته شده است؟
تملک در اروپا اولویت ندارد
در این رابطه یک کارشناس مسکن در تحلیل شاکله این امر که چرا اجارهنشینی به عنوان یک آسیب اجتماعی مطرح میشود معتقد است که مسکن به عنوان یک کالای سرمایهای در ایران شناخته شده و در سبد خانوارها جای مهمی را به خود اختصاص داده است.
بابک حاجیان در گفتگو با «صما» میافزاید: دلیل رغبت مردم به خرید خانه و مطرح شدن اجارهنشینی به عنوان یک آسیب اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی وجود نگاه سرمایهای به مسکن درکشور است که در اروپا این نگاه وجود ندارد.
به اعتقاد این کارشناس دلیل شاخص این امر، نظام اقتصادی و قانون اساسی کشور ماست؛ چرا که در قانون اساسی آنچنان مسئله مالکیت ارزشمند است که مردم جامعه تحت هر شرایطی به دنبال تملک هستند.
وی در خصوص شرایط استیجاری کشورهای اروپایی می افزاید: از آنجا که مالکیت در این کشورها جزو اولویتهای یک فرد در جامعه محسوب نمیشود لذا مردم سرمایه خود را مانند ایران در بخش مسکن خرج نمیکنند و به بخشهای صنعتی و کشاورزی سوق میدهند.
بنابراین تفاوت بنیادین فرهنگی و سیاستهای تشویقی در اشتغالزایی اروپا، سطح تفاوت اجارهنشینی در این دو نقطه را افزایش داده است.
همچنین به اذعان این کارشناس، اقتصاد متورم ایران مردم را به جهتی کشانده که برای عقب نماندن از تورم به دنبال تهیه مسکن تحت تملک خود باشند؛ در حالی که اروپا با سیاستهای تشویقی در جهت اشتغالزایی، شرایط استیجاری بلندمدتی را برای شهروندان مهیا میکنند.
اکنون مشخص میشود که سیاستهای حاکمیتی دولت، حس مالکیت را در جامعه تقویت نموده و از طرفی فقدان فرهنگ استیجاری موجب بروز آسیبهای اجتماعی در حیطه این صنعت شده است.
بنابراین به اذعان کارشناسان تا زمانی که مسکن در ایران به عنوان یک کالای صنعتی، فراصنعتی و فرابخشی مطرح است که هر لحظه تابع نوسانات اقتصادی است و نیز با توجه به نظام فرهنگی و نگاه قانون اساسی به مسکن و مسئله مالکیت، تفاوت صنعت اجاره نشینی کشورمان با کشورهای اروپایی باقی میماند و اجارهنشینی در واقعیت یک آسیب و در عالم خیال خوشنشینی مطرح میشود.
انتهای پیام/
کد خبر: ۰۲۲۶