آرش ثقفی، مدیر گروه معماری و شهرسازی دانشگاه آزاد اسلامی تبریز:
ساماندهی نمای شهری در تخصص طراحان شهری است، نه معماران
کمپین نما، رویدادی بود که طی سال های ۹۸ و ۹۹، به شکل یک سلسله همایش و کارگاه آموزشی، با موفقیت در مناطق ۲۲ گانه تهران برگزار گردید. پس از آن، کمپین ملی نما با هدفگذاری کشوری، طی مراسمی در دومین همایش و نمایشگاه نما، توسط جمعی از مدیران شهری تهران و کلانشهرها رونمایی گردید و کلانشهر تبریز به عنوان اولین مقصد آن در سال ۱۴۰۰ در برگزیده شد.
به مناسبت این رویداد که در تاریخ ۲۴و۲۵ شهریور ۱۴۰۰ در تبریز برگزار میشود گفتگویی داشتیم با آرش ثقفی، مدیر گروه معماری و شهرسازی دانشگاه آزاد اسلامی تبریز که حاصل آن پیش روی شماست:
نمای ساختمانهای شهری معرف چه چیزی هستند و اهمیتشان در چیست؟
نمای هر شهری، امضای آن شهر است. شما در اولین برخورد با یک شهر چه به عنوان یک گردشگر و چه به عنوان یک شهروند، با تماشای نماهای شهری به یک درک اولیه از تاریخ، فرهنگ هویت و کاراکتر و شخصیت آن شهر دست مییابید. حتی میتوانید یک برآورد کلی از سطح سواد عمومی ساکنان آن شهر داشته باشید.
طی حدود چهل سال اخیر، شهرهای ما دچار یک بحران بیهویتی شدند. این بیهویتی در وهله اول در ساختمانها بروز پیدا کرد که سلولها و تکیاختههای تشکیل دهنده شهرها بوده و به خصوص در نماها به عنوان لایه بیرونی از نظر طرح و الگوهای شکلگیری دچار مشکل بودند.
ریشههای این بیهویتی در کجا بوده است؟
طی این سالها، مولفههایی که الگوهای نماهای شهری ما قرار گرفتند، اصولا مبتنی بر الگوهای غربی و التقاطی بوده، مثل نماهای کلاسیک که با زمینهای که ما در آن قرار داریم تناسبی نداشته، ولی به دلیل پیروی از یکسری اصول کلاسیک، مثل داشتن تقارن، ریتم و چشمنوازی، مورد اقبال بخشی از جامعه طراحان و مردم قرار گرفته و ازیک طرف به خاطر بحثهای اقتصادی صنعت ساختمان و کالایی شدن آن و از طرف دیگر به دلیل استقبال توده مردم، گسترش پیدا کرد.
از یک منظر دیگر، سلیقههای متنوع طراحان که عموما مبتنی بر خواستههای نامعقول کارفرمایان بوده موجب ناهماهنگیهای زیادی شده.
یک موضوع فرهنگی هم در این میان مطرح است و آن، ترجیح منافع شخصی به منافع عمومی است که با رواج نوعی خودنمایی در جامعه و تظاهر به متفاوت بودن و شاخصنمایی شکل گرفته و باعث شده که استقبال از نماهای کلاسیک گسترش یابد.
در واقع شرایط فعلی ناشی از چندین مولفه است. یکی بحث فرهنگ خودنمایی است که ذکر شد، دیگری گرایشات اقتصادی حاکم بر بازار که بحث پرفروش بودن نماهای خاص در آن مطرح میشود و مورد سوم تابعیت طراحان از نظرات کارفرماهاست که بسیاری از آنها فاقد تخصص و دید لازم هستند.
فعالیتهای کمیته نما در تبریز و چالشهای آن را چگونه میبینید؟
تشکیل این کمیتهها در شهرداریهای مناطق تهران و کلانشهرها منجر به این شد که کارفرمایان و طراحان در مقوله نما دقت بیشتری به خرج دهند و ضوابط آن را چنان که مد نظر کمیتههاست رعایت کنند که منجر به بهبود نسبی در این حوزه شد.
البته تعدادی پرونده خاص هم در این میان وجود دارد که از جهات مختلف، مثلا از نظر ارتفاعی، نوع مصالح، قرارگیری در لوکیشنهای خاصی از شهر و… شرایطی داشتهاند که اصولا نباید مجوز ساخت دریافت میکردند، ولی متاسفانه چون سایر مجوزها را دریافت کردهاند عملاً کمیته نما در برابر کار انجام شده قرار میگیرد و صرفاً میتواند یک سری اصلاحات جزئی را برای آن نمای پیشنهادی انجام دهد.
از طرف دیگر همکاری سازمان نظام مهندسی هم با کمیته نما ضعیف است؛ که باید در همان مرحله اول طراحی که بررسی و تایید آن در اختیار سازمان است، بحث کنترل طراحی نما هم در دستور کارشان قرار بگیرد.
در یک نگاه جامع و بلندمدت، با ارائه چه تمهیداتی میتوان امیدوار بود که نماهای شهری ما به سامان برسند؟
در واقع بحث نمای شهری چیزی است که بسیار فراتر از تک تک نماهاست و موضوعی است که در تخصص طراحان شهری است، نه معماران.
اصولا در همه جای دنیا وظیفه طراح شهری این است که یک راهنمای طراحی تدوین کند برای هر گونه توسعهی شهری جدید، اعم از خیابانها و میدانها تا شهرهای جدید؛ و معمار و طراح مکلف است که بر اساس آن، طراحی خود را انجام دهد.
ما به این راهنمای طراحی، “Urban Design Guideline” یا به اختصار UDG میگوییم که باید این راهنما در کشورهای در حال توسعه مثل کشور ما تهیه و تدوین شود.
دلایل بیهویتی موجود در شهرها و کلانشهرهای ما این است که چنین راهنما و کنترل کننده ای نداریم که طراح شهری برای یک بدنه شهری طراحی کند و معمار مکلف شود که بر اساس این چارچوب با سلیقه خودش جزئیات طراحی نما را انجام دهد.
در واقع بحث نما فراتر از بحث تکتک ساختمانهاست.
برای تهیه این راهنما باید طرحهای پژوهشی برای دانشگاهها تعریف کنیم و با کمک اساتید دانشگاه برای هر شهری الگوهای پیشنهادی خودمان را ارائه دهیم.
در واقع، هر نمای شهری ۳ مولفه اصلی دارد:
وزن عمودی یا ریتم عمودی، وزن افقی یا ریتم افقی و خط بام که اشتباها به آن خط آسمان گفته میشود.
این سه مولفه باید استخراج شود؛ سپس با توجه به الگوهای قدیمی معاصرسازی شده و به عنوان الگوهای پیشنهادی به معماران ارائه گردد تا بر اساس این چارچوبها و خلاقیت خود طراحی کنند