مسکن و ساختمان

وزیر راه و شهرسازی مطرح کرد:

بحث انتقال پایتخت صد درصد انحرافی و برای فرار از واقعیت است

وزیر راه و شهرسازی با طرح این سوال که آیا فناوری‌های نوین باعث ارتقای کیفیت زندگی مردم ایران شده یا مورد سوءبرداشت قرار گرفته و کیفیت زندگی مردم را تنزل داده است؟ گفت: ما بیش از صد سال است که با مفهوم ایده‌های مدرن، صنعتی‌شدن، نوسازی جامعه و تجدد روبه‌رو شده‌ایم و جنبه‌هایی از این موضوع به سیاست‌گذاری و اقدام‌های فیزیکی ازجمله نحوه توسعه شهری بازمی‌گردد.

دکتر آخوندی می‌گوید: سخن من این است که فناوری‌های جدید هم‌زمان با
دوره مدرن در سطوح مختلف وارد کشور شده است؛ ولی سؤال من این است که آیا این
فناوری باعث ارتقای کیفیت زندگی مردم ایران شده یا مورد سوءبرداشت قرار گرفته و
کیفیت زندگی مردم را تنزل داده است؟ بحث من این است که با وجود این فناوری‌ها، این
وضعیت واقعی شهرهای ما است. شهر تهران یک ظرفیت طبیعی داشته است؛ با آن ظرفیت مردم
پایتخت می‌توانستند هوای پاک، آب و خاک سالم و… داشته باشند؛ ما به اینها می‌گوییم
ظرفیت‌های زیستی یک مکان.

وی افزود: رویکردی که بر جامعه ایران غلبه کرد این بود که عده‌ای فکر
کردند می‌توانند به یاری فناوری‌های مدرن هر وضعیتی را به هر اقلیمی تحمیل کنند.
به‌عنوان مثال در امر توسعه شهری، حضرات فکر کردند می‌توانند آب را هرچند صد
کیلومتر که خواستند جابه‌جا کنند، یا هر پلی را در هر بخشی از شهر و هر مجموعه
ساختمانی را با هر انبوهی که اراده کردند، بسازند. آنها تصور کردند چون فناوری این
امکان را به آنها می‌دهد، پس دیگر محدودیت‌های اقلیمی و زیست‌محیطی مهم نیست. با
این فهم از روزگار مدرن، بار زیادی را بر شهر تهران گذاشتند. لیکن، کار به‌جایی
رسیده که تردد و حرکت در این شهر با چالش جدی همراه شده‌ است در زبان عامیانه گفته
می‌شود که تهران تبدیل به یک پارکینگ بزرگ شده ‌است. قابلیت زندگی به دلیل آلودگی
هوا و مشکل آب و همچنین گرفتاری‌های کیفیت زندگی در تهران با مشکل جدی مواجه است. این
کنش‌ها نتیجه فهم نادرست از فناوری و مواجهه با مدرنیته است.

وزیر راه
و شهرسازی با اشاره به این نکته که فناوری می‌خواهد خودش را بر اندیشه و حیثیت
انسانی ما سیطره دهد، گفت: شوربختانه کسانی که شهرها را اداره می‌کنند مسحور
فناوری و صنعت مدرن شده‌اند و گمان می‌کنند که می‌توانند با تکیه به آن از پس همه‌چیز
برآیند. حتی به جنگ طبیعت بروند و حتی ظرفیت‌های زیستی را خلق کنند که البته در
عمل چنین ظرفیتی در فناوری نیست و چنین چیزی امکان ندارد و نشانه آن را در زندگی
شهری می‌بینیم.

آخوندی با تاکید بر اینکه از عصر مشروطه به این سو، غلبه تکنیک و
فناوری بر اندیشه‌ورزی بیش‌ازپیش دیده می‌شود افزود: نماد مشخص این روند ساختمان
پلاسکو است. پلاسکو نخستین ساختمان بلند پایتخت است؛ اصلا چرا باید چنین ساختمانی
ساخته می‌شد؟ اساسا تهران در آن زمان چه نیازی به چنین ساختمانی داشت؟ همان زمان
هم غلبه تکنیک را بر اندیشه و سبک زندگی ایران‌شهری ایرانیان می‌بینید. مشکل وقتی
تشدید می‌شود که داستان غلبه تکنیک در دهه گذشته با قانون‌فروشی ترکیب می‌شود و
آثار منفی‌اش چندین برابر می‌شود.

وی افزود: می‌دانیم در دنیای مدرن آنچه دامنه قدرت فناوری را کنترل می‌کند
قانون است، با وجود این، در مهد زایش اندیشه تجدد و مدرنیته با وجود حاکمیت قانون
تکیه بیش‌از حد بر فناوری مشکلات زیست‌محیطی و اجتماعی پرشماری را ایجاد کرده‌
است. حالا وقتی چنین قدرتی وارد جامعه ایران که در آن قانون نه ریشه تاریخی دارد و
نه حرمت چندانی هم از نظر اعتقادی و هم از نظر فرهنگ سیاسی دارد، پرواضح است که
سرنوشتی جز وضع موجود نخواهد داشت. ملتی که به دلایل مختلف از جمله سال‌ها زندگی
تحت حکومت‌های خودکامه و استبدادی به حکومت قانون اعتماد جدی نداشته و ندارد و
غنیمت‌شمردن دم بخشی از خصیصه اخلاقی آن است، وقتی مسلح به قدرت فناوری می‌شود،
نتیجه آن یکه‌تازی یله و رهای سوداگران در اتحاد با مدیران دولتی و شهری در گوشه‌گوشه
کشور می‌شود.

عضو کابینه تدبیر و امید گفت: زمانی که مدیریت شهری بتواند تمام فضای
شهر، حقوق مردم و امکان زیست نسل آینده را بفروشد و در اختیار عده‌ای سوداگر قرار
دهد؛ سوداگرانی که به قدرت تکنیک مسلح‌اند، نتیجه آن همین «جنگل ساختمانی» است که
در تهران می‌بینیم. طبیعی‌است، تنها چیزی که در این جنگل مهم نیست، کیفیت زندگی
شهروندان است. به‌ویژه آرامش ذهنی و روانی و حیثیت اجتماعی آنان است.

آخوندی تاکید کرد: همه شهر عرصه ساخت‌وساز برای کسبِ سود سوداگرانی
شده است که نه‌تنها هیچ ارزش افزوده‌ای برای اقتصاد ندارند که با دروکردن سودهای
بادآورده فضای هرگونه کسب‌وکار بر مبنای رقابت و افزایش کارایی و بهره‌وری را نیز
از بین می‌برند. شهر به‌ظاهر توسعه می‌یابد، بی‌آنکه کیفیت زندگی مردم در آن مطرح
شود و نتیجه‌اش در حوزه ساختمان‌های عمومی شده تعدادی از پروژه‌های بی‌حاصل
پرقیمت؛ نمونه‌اش پل صدر. بیش از یک‌ میلیارد دلار در این پل هزینه شده؛ البته عده‌ای
تا سه‌ میلیارد دلار نیز ذکر می‌کنند، ولی اساسا روشن نیست که این هزینه برای چه
انجام شده است؟ اصلا چه سودی برای تهران داشت؟ بعد زمانی که گفته می‌شود تهران
ایمنی می‌خواهد، سریع می‌گویند دولت منابع لازم را نداده است.

وی با اشاره به نکته مهم که زندگی شهری در ایران در دوره مدرن نیاز به
بازنگری اندیشه مدرنیته در ایران دارد، گفت: سرانجام یک نفر باید شهامت این را
داشته باشد که بگوید این تهران قابل ادامه‌ دادن نیست؛ ما نیاز به یک نقطه بازگشت
داریم و باید نسبت به ادامه روند موجود شک کنیم. شکی بنیان‌برافکن که امکان
تجدیدنظر در اساسِ زندگی شهری را فراهم آورد. مگر می‌شود که در این شهر، مدام
تراکم فروخته شود و مدام این روند ادامه داشته باشد؟ مگر می‌شود بدون توجه به
ظرفیت‌های زیستی و نظام قیمت واقعی حامل‌های انرژی و در نتیجه بدون توجه به عدالت
در رفتار با طبیعت و اقتصاد زندگی مردمان همچنان مورد تهدید قرار گیرد؟

وزیر راه و شهرسازی با اشاره به اینکه تهران خود پایتخت منتقل‌شده‌
است و با کمی دقت می‌بینید عمر پایتختی تهران ٢٠٠ سال بیشتر نیست گفت: اگر با همین
روش و روند کارها پیش رود، پایتخت بعدی نیز با همین وضعیت روبه‌رو خواهد شد، افزون
بر اینکه هزینه آن برای اقتصاد ایران غیرقابل تحمل است. اگر این منطق مورد قبول
قرار گیرد، چند سال بعد، پایتخت جدید نیز باید تخلیه شود. ولی سؤال واقعی این است
که مگر پایتخت، تاریخ مصرف دارد که هرچند سال یک‌بار تغییر کند؟ پایتخت که سخره
سیاست‌مداران نیست. پایتخت یک نظام حکمرانی را در خود جای داده است؛ پایتخت نماد
یک کشور و تمام ملت ایران است. داستان انتقال پایتخت از بحث‌های صد درصد انحرافی
برای فرار از واقعیت است. بحث من این است که اندیشمندان ایران چه زمانی به این
نتیجه می‌رسند که به‌جای فرار از واقعیت و ادامه وضع موجود، به یک نقطه بازگشت
بیندیشند. من به‌دنبال آن نقطه بازگشت می‌گردم.

آخوندی با اعلام اینکه، فردی به این دلیل که گمان می‌کند قدرت سیاسی
دارد و به تکنیک هم مسلح است می‌تواند با سرنوشت بخش بزرگی از مردم بازی کند،
غیرقابل قبول است گفت: بیاییم به‌جای فرار از واقعیت، بپذیریم این محیط مصنوعی که
در آن به‌سر می‌بریم باید دچار تحول شود. به‌عنوان مثال، ساختمان‌های بلند ایران
تاکنون نشان داده‌اند که در برابر آتش‌سوزی به‌شدت آسیب‌پذیر هستند. مگر همین چند
ماه پیش در مشهد برج سلمان آتش نگرفت؟ حدود دو سال پیش هم آتش‌سوزی بزرگ دیگری در
همین راسته جمهوری در تهران داشتیم.

وی افزود: اینها نشان می‌دهد که ما از یک‌سو نمی‌دانیم چگونه باید از
فناوری استفاده کنیم و از سوی دیگر این غرور و مستی باعث آن شده است که بیش از
ظرفیت زیستی شهرهایمان به شهرها فشار آوریم. شهرداری تهران گمان می‌کند که می‌تواند
همچنان تراکم بفروشد؛ شما در بودجه ١٣٩۶ که شهردار تهران به‌تازگی ارائه کرده است،
می‌بینید که ١٨‌ هزار‌ میلیارد تومان بودجه تعریف شده که حدود نیمی از آن یعنی هشت‌‌هزارو
٩٠٠‌ میلیارد تومان از محل فروش تراکم تأمین می‌شود. این نمونه کامل مدیریت
سوداگرانه شهری در یک جامعه با حاکمیت ضعیف ‌قانون است.

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا