مسکن و ساختمان

محمدعلی دهقان دهنوی، عضو هیئت علمی دانشکده حسابداری و مدیریت دانشگاه علامه طباطبایی

بانکداری توسعه‌ای، چشم‌انداز جدید بانک مسکن

لایحه بودجه سال ۱۳۹۵ کشور که اخیراً از سوی رییس محترم جمهور به مجلس شورای اسلامی تقدیم شده حاوی تبصره ویژه‌ای برای بخش مسکن است که می‌تواند در صورت تصویب و اجرا، پیشرفت‌های قابل توجه و اثرگذاری در حوزه صنعت مسکن و ساختمان ایجاد کند.

البته تبصره مذکور که تحت شماره ۱۸ در این لایحه گنجانده شده، در
رابطه با بانک مسکن بیان شده است ولی حداقل ۳ تحول و نوآوری جدید دربردارد که نه
تنها بانک مسکن بلکه صنعت مسکن و ساختمان و فراتر از آن صنعت مالی کشور را تحت
تأثیر قرار خواهد داد. این ۳ تحول به این شرح است:

۱- بانک مسکن به بانک
توسعه‌‌ای تبدیل خواهد شد.

۲- بخشی از دارایی‌های غیرمنقول وزارت راه و شهرسازی به ارزش ۵۰ هزار
میلیارد ریال به عنوان افزایش سرمایه در اختیار بانک مسکن قرار می‌گیرد.

۳- بانک مسکن از طریق ابزارها و نهادهای مالی موجود و جدید، دارایی‌های
مذکور و همچنین دارایی‌های مشابه سازمان‌های دیگر را به چرخه تأمین مالی مسکن وارد
می‌کند.

تبدیل بانک مسکن که یک بانک صددرصددولتی است از یک بانک تخصصی به یک
بانک «توسعه‌ای ـ تخصصی»، نهاد مالی جدیدی را در کشور ایجاد خواهد کرد که جای خالی
آن مدت‌هاست احساس می
شود. هر
چند این فکر از قبل وجود داشته ولی مانع جدی بر سر راه تحقق کمبود سرمایه و منابع
مالی بانک مسکن بود. سرمایه فعلی این بانک چیزی در حدود ۳۲ هزار میلیارد ریال است
که فقط حدود ۷ هزار میلیارد ریال از این مبلغ به صورت نقدی فراهم شده و مابقی ناشی
از تجدید ارزیابی دارایی
های این
بانک است. از سوی دیگر با توجه به مقررات کفایت سرمایه، هر بانکی در مقابل مقدار
سرمایه
ای که دارد تا سقف مشخصی میتواند
منابع مالی به شکل بدهی برای خود فراهم کند که در این زمینه نیز بانک حتی از رقم
مذکور فراتر رفته و برای رسیدن به استاندارد کفایت سرمایه، نیازمند تزریق سرمایه
جدید است ولی با این وجود توان مالی بانک در حدی نیست که بتواند اهداف توسعه
ای نظیر تزریق منابع مالی ارزان یا حمایت از بانکهای تجاری برای فعالیت در حوزه مسکن را دنبال کند. در کنار این موضوع،
لازم است به این نکته نیز توجه داشت که منابع بدهی که از سپرده
های مردمی تأمین میشود به
طور معمول نرخ تمام شده بالایی دارد و اصلاً برای اهداف توسعه
ای قابل استفاده نیست؛ چون مصارف توسعهای باید
با نرخ
های یارانهای و
پایین
تر از نرخ تسهیلات عادی و در قالب تسهیلات بلندمدت پرداخت شود.
بنابراین مجموع این شرایط باعث می
شود بانک
برای ورود به اهداف توسعه
ای در
صنعت تأمین مالی مسکن نیازمند تأمین منابع بلندمدت به شکل سرمایه باشد.

برای اینکه نقش و اهداف توسعهای بانک
مسکن، در صنعت تأمین مالی مسکن روشن
تر شود
باید توجه داشت که اصولاً تأمین مالی مسکن در دو بازار رهن اولیه و ثانویه صورت می
پذیرد. در بازار رهن اولیه بانکهای
تجاری یا نهادهای مالی تخصصی نظیر بانک مسکن مستقیماً به افراد، تسهیلات خرید و
ساخت مسکن پرداخت می
کنند و در بازار رهن ثانویه، همین نهادها
می
توانند داراییهای
اعتباری که در بازار اولیه ایجاد کرده
اند را
در قالب اوراق بهادار رهنی به سرمایه
گذاران
بفروشند و منابع مالی جدید برای وام
دهی
بیشتر به دست آورند. در ایران، بازار رهن ثانویه تقریباً وجود ندارد البته طی چند
سال اخیر ابزارهایی مانند اوراق صکوک اسلامی اجرایی شده
اند ولی هنوز
این بازار عمق زیادی ندارد و به ویژه در حوزه تأمین مالی مسکن حرکت قابل توجهی
نداشته است. در واقع ایجاد و تعمیق بازار رهن ثانویه نیازمند وجود یک نهاد مالی
توسعه
ای است که این هدف را به طور ویژه دنبال کند. نهادی که درباره طراحی
محصولات جدید، ایجاد انگیزه برای سرمایه
گذاران،
تزریق منابع مالی برای تعمیق بازار و پشتیبانی از بانک
های
تجاری برای توسعه بازار رهن اولیه، برنامه
ریزی کند
و راهبردهای کلان و ملی را به اجرا بگذارد. بانک مسکن به عنوان بانک توسعه
ای میتواند این نقش را به عهده بگیرد.

زمینه لازم برای کارهایی که توسعه‌دهنده بازار رهن ثانویه باید انجام
دهد به خوبی در تبصره ۱۸ لایحه بودجه گنجانده شده است. منابع لازم برای ایجاد
ظرفیت از طریق واگذاری دارایی
های
غیرمنقول وزارت راه و شهرسازی تأمین می
شود و
توسعه تأمین مالی مسکن نیز با استفاده از این منابع و از طریق راه
اندازی انواع صندوق‌های پسانداز،
زمین و ساختمان و اوراق بهادار و محصولات جدید بانکی به عهده بانک مسکن گذاشته شده
است. تبعاً بانک مسکن با گرفتن نقش بانک توسعه
ای و
اتکا به این منابع می
تواند
چتر حمایتی گسترده-ای نه تنها برای متقاضیان تأمین مالی مسکن، بلکه برای نهادهای
مالی فعال در این حوزه و همچنین سرمایه-گذاران علاقه
مند به
حوزه مسکن ایجاد و به طور اخص زمینه
های لازم
برای توسعه بازار رهن اولیه و ثانویه را فراهم کند.

تحول دومی که در این تبصره به چشم میخورد
تصمیم هوشمندانه
ای است که برای واگذاری داراییهای غیرمنقول وزارت به بانک مسکن اخذ شده است. قاعدتاً وزارت راه و
شهرسازی می
توانست این داراییهای
غیرمنقول که در واقع زمین
های شهری
هستند را برای طرح
های توسعهای و
عمرانی به سرمایه
گذاران واگذار کند ولی با این سیاست جدید،
به جای یک بار بهره
برداری، اموال را وارد چرخهای میکند که میتواند
چندین بار در راستای سیاست
های
توسعه
ای دولت مورد بهرهبرداری
قرار گیرند. به عنوان مثال یک قطعه زمین می-تواند توسط بانک مسکن به یک پروژه
عمرانی در قالب یک صندوق زمین و ساختمان تبدیل شود و علاوه بر زمین، سرمایه لازم
برای توسعه طرح را نیز فراهم کند، سپس واگذاری واحدهای سرمایه
گذاری آن صندوق، منابعی معادل بهای زمین را برای بانک آزاد میکند که میتواند در
مرحله دوم صرف خرید اوراق صکوک مبتنی بر تسهیلات پرداخت شده مسکن توسط بانک
های تجاری شود و بازپرداخت اصل و سود این اوراق نیز در مرحله سوم میتواند صرف پرداخت تسهیلات جدید مسکن شود یا اینکه به عنوان پشتیبان
نقدینگی برای ایجاد صندوق
های پس
انداز مسکن جدید با نرخ
های سود
یارانه‌ای لحاظ شود و این چرخه که در هر بار گردش زایندگی نیز در بردارد به همین
ترتیب می
تواند ادامه یابد. هر بار گردش این منابع نه تنها عده‌ای از مردم را
صاحب‌خانه می
کند بلکه بازار مالی مسکن را عمق میبخشد و
جریان
های سرمایه را به سوی آن روانه میسازد.

سومین تحول نویدبخش در این تبصره جایی است که به بانک مسکن اجازه داده
می
شود که با تأمین مالی ساختار یافته و خدمات مدیریت دارایی‌ها از طریق
قراردادهای واگذاری، مشارکت و پذیرش با وکالت سازمان‌ها و شرکت‌های دولتی و
غیردولتی به ارایه انواع خدمات تأمین مالی مبتنی بر دارایی‌های غیربازارپذیر آنها
بپردازد. یعنی در واقع فضای این تحول به دارایی
های
واگذار شده وزارت راه و شهرسازی محدود نمی
شود بلکه
همه سازمان
ها و شرکتهای
دولتی و غیردولتی را نیز دربرمی
گیرد.
برای اینکه بانک مسکن بتواند این خدمات را در چنین سطح وسیعی جاری سازد، نیازمند
ابزارهای کارآ و جدیدی است که تحت عنوان کلی تأمین مالی ساختاریافته و مدیریت دارایی
در متن قید شده است. تأمین مالی ساختاریافته شامل روش
های
متنوع، مدرن و پیچیده
ای است
که عدم تقارن
های اطلاعاتی و نارساییهای
بازار را به حداقل می
رسانند و
زمینه لازم برای تأمین مالی طرح
های
سرمایه
گذاری را در قالب قراردادهای مشخص و متعدد میان ذی‌نفعان پروژه فراهم
می-کنند. ورود بانک مسکن به این حوزه به معنی لزوم تلاش فراوان برای طراحی محصولات
و روش
های جدید تأمین مالی در کشور است که نه تنها برای بانک مسکن و حوزه
مسکن مفید خواهد بود بلکه برای کل شبکه بانکی و صنعت مالی کشور می
تواند به عنوان یک الگو به کار گرفته شود. البته موفقیت در این حوزه
نیازمند تلاش مضاعف و ایجاد نظام تحقیق و توسعه پویا و کارآمدی است که همکاری و
مساعدت بدنه علمی و پژوهشی کشور را می‌طلبد.

به هر روی، وقوع این سه تحول اساسی و بزرگ در صنعت تأمین مالی مسکن را
باید به فال نیک گرفت و به خصوص در این مرحله که لایحه بودجه سال ۱۳۹۵ نیازمند
تصویب در مجلس شورای اسلامی است، این وظیفه به عهده صاحب‌نظران و ذی‌نفعان این
حوزه است که تمام تلاش خود را برای تبیین ابعاد مثبت این طرح و جلب نظر نمایندگان
محترم مجلس به کار ببندند. همچنین این تلاش مستمر در مرحله بعد لازم است صرف روشن
کردن مسیر توسعه این طرح و مساعدت برای پیشنهاد و طرح روش
های
اجرایی مفید و ابزارهای مالی نوین برای تحقق اهداف آن در بانک مسکن به عنوان بانک
توسعه‌ای صنعت مسکن و ساختمان کشور شود.

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا