مسکن و ساختمان

ماهنامه «ساختمان» تحلیل می‌کند:

از واقعیت پساتوافق تا پارادایم پساتحریم

در هر مقطع زمانی از تاریخ کشور، دولت هایی که سکاندار عرصه سیاسی و اقتصادی هستند بنابر حوادث و رخدادهای جاری، واژه ها و لغاتی را در دایره واژگانی و ادبیات کشور رسوخ می دهند که هریک بیانگر معنا و مفهومی خاص است که حتی می تواند در جهت گیری و جهت دهی سیاست های کلی دولت نقش اساسی داشته باشد.

پساتوافق و
پساتحریم نیز دو واژه ای هستند که همزمان با روی کار آمدن دولت یازدهم به وفور در
کلام دولتمردان مورد استفاده قرار گرفت و رفع بسیاری از معضلات و مشکلات کشور به
این دو واژه پیوند خورد و شاید قدری تامل در معنای آنها بتواند به روشن شدن مفهوم
و کاربردشان کمک کند.

پساتحریم به دورانی
گفته می شود که بعد از توافق حاصل شده بین ایران و سایر کشورهای طرف مذاکره، طبق
برنامه و با لحاظ مدت زمانی که کشورها، دولت ها، نهادهای بین الملی و اتحادیه های
منطقه ای لازم دارند بتوانند با راهکارهای قانونی اقدام به لغو تحریم های اعمال
شده بر علیه ایران کنند که ممکن است چند ماه به طول انجامد که هنوز پس از گذشت بیش از یک ماه از توافق به دوران
پساتحریم وارد نشده ایم و تاریخ دقیقی نیز برای آن متصور نیست. اما در طرف دوم،
پساتوافق قرار دارد که همانگونه که از نام آن بر می آید به دورانی گفته می شود که
بلافاصله از بعد از توافق شروع می شود و شاید با اندکی تساهل بتوان دوران پس از
توافق اولیه را نیز به این نام خواند. مسلم این است که ما اکنون در دوران پساتوافق
به سر می بریم.

این دو واژه بار
معنایی متفاوتی را با خود دارند و ناگزیر رفتارها و کارکردهای مختلفی را نیز به
دنبال خواهند داشت چرا که اگر دولت و کنشگران بخش خصوصی برای فعالیت های خود منتظر برداشته شدن کامل تحریم ها و ورود به
دوران پساتحریم باشند قطعا زمان زیادی و زمان با ارزشی را از دست خواهند داد –آن
هم زمانی که چرخ اقتصاد کشور نیازمند حرکتی اولیه و همه جانبه است- و جبران هر یک
روز و یک ساعت از این تاخیرها و تعلل ها نیازمند صرف نیروهای مادی، معنوی و منابع
انسانی فراوانی به صورت مضاعف خواهد بود. در حالی که حتی طرف های مذاکره کننده با
ایران که خود بخشی از مسیر ورود به دوران پساتحریم هستند و بخشی از لغو تحریم ها
منوط به تصمیم مشترک آنهاست وارد گود شده اند و با هیئت های بزرگ اقتصادی خود و در
سطح بسیار بالای دولتی همچون وزیر اقتصاد به کشور وارد می شوند تا زمینه را برای
همکاری های دوجانبه آماده کنند که نمونه های روشن آن کشورهای آلمان و فرانسه بودند
که فرصت ها را مغتنم شمرده و منتظر برداشته شدن تحریم ها نمانده اند چرا که به
خوبی می دانند فرصت ها در گذر هستند و منتظر کسی نمی مانند.

با توجه به نکات
گفته می شده باید اذعان داشت که جامعه ایران هم به ویژه بخش خصوصی و اقتصادی باید
دوران پساتوافق را زمان طلایی خود برای برنامه ریزی و گام برداشتن در جهت رسیدن به
رشد و به گردش درآوردن چرخ اقتصاد بداند و این پارادایم را از اهداف و برنامه های
خود دور سازد که دست روی دست بگذارد تا تحریم ها برداشته شود و به یک باره هم
برداشته شود تا آنگاه تصمیم به انجام فعالیت بگیرند. می توان گفت همان طور که سایر
کشورها به ویژه قدرت های بزرگ اقتصادی و منطقه ای با تیم های تخصصی خود حتی از قبل
از توافق نیز در پی گشودن باب رایزنی جهت شروع فعالیت های خود با ایران بودند که
صنایع خودروسازی، هواپیمایی و نفتی بخشی از آنها بود پس لازم است که در داخل نیز
بر این بلاتکلیفی ها غلبه شود. بلاتکلیفی که می گوید آیا تحریم ها برداشته می شود
یا نه؟ بلاتکلیفی که می گوید چه زمانی تحریم ها برداشته می شود؟ و بلاتکلیفی که می
گوید از کجا شروع کنیم و چه موقع شروع کنیم؟

پس بهتر است که
تمرکز کاری و برنامه ای، بر مبنای دوران پساتوافق نهاده شود همچنان که دولت نیز
برنامه های خود را بر این اساس بنا نهاده است و به گرمی از حضور و ورود هیئت های
دیپلماتیک کشورها -که البته تیم اقتصادی همراه آنها پررنگ تر به نظر می رسد-
استقبال می کند و در این میان شاید این جامعه و بخش خصوصی و اقتصادی کشور است که
باید با انگیزه و اعتماد به نفس بیشتری تصمیم بگیرد که بازه زمانی پساتوافق تا
رسیدن به پساتحریم دورانی طلایی برای برنامه ریزی صحیح و مناسب و استارت زدن برای
ماراتنی سخت و نفس گیر است و نباید این فرصت را از دست داد. چرا که خسران این تعلل
ها در رشد پایین اقتصادی، سطح پایین اشتغال و سایر شاخصه های اقتصادی، خود را به
جامعه و کشور تحمیل خواهد کرد.

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا