معماری

کامیاب پرنیانچی، معمار:

در پروژه‌های صنعتی نقش هماهنگ‌کنندگی معمار برجسته است

کامیاب پرنیانچی فارغ التحصیل معماری از دانشگاه شهید بهشتی است. وی همزمان با سالهای تحصیل، به کار در شرکت های مهندسین مشاور پرداخته است و در کنار آن پروژه های شخصی خود را نیز دنبال کرده است. او از سال ۱۳۸۷ بعنوان سرپرست بخش معماری در یک شرکت مشاور فعالیت نموده است و اکنون بیش از ده سال است که در قالب “دفتر معماری کامیاب پرنیانچی و همکاران” فعالیت می کند. اعضای این تیم بر این باورند که برای دستیابی به یک نتیجه ارزشمند در معماری، باید تمامی اجزاء تشکیل دهنده پروژه از ابتدای شکل گیری تا پایان، به گونه ای هم نوا و هماهنگ طراحی شوند.

این معمار تاکنون پروژه های متنوعی را به انجام رسانده است، یکی از حوزه های فعالیت او پروژه های صنعتی است که برخی از آنها مانند صنایع نفت، گاز، پتروشیمی و صنایع فلزی، پروژههایی در مقیاس ملی هستند، برخی دیگر کارخانه ها و واحدهای تولیدی متعلق به بخش خصوصی هستند. بخش دیگری از کارهای وی در زمینه طراحی داخلی و بعضاً پروژه های بازسازی در شهرهای مختلف اند که اغلب تک واحدی هستند؛ اما از اهمیت ویژه برخوردارند. ارائه خدمات طراحی به پزشکان و دندانپزشکان همواره بعنوان یکی از عرصه های فعالیت این معمار استمرار داشته است. طراحی مطب ها، فضاهای درمانی و کلینیک های دندانپزشکی، بر اساس نیاز ویژه کاربران و شرایط خاص هر پروژه به انجام رسیده است. قسمتی دیگر از کارهای وی پروژه های مسکونی، اداری و تجاری با مقیاس متوسط و بزرگ هستند. پرنیانچی در این حوزه با تمرکز بر کیفیت خدمات مهندسی، همواره سعی نموده است با رعایت استانداردهای بین المللی، نیازهای فنی و اجرایی پروژه ها را به نحو مطلوب پاسخ دهد. همچنین این دفتر در زمینه طراحی پروژه های ویلایی در اطراف تهران و شمال کشور تجربه های متعددی داشته است.

لطفا درباره تفاوت معماری صنعتی با سایر حوزه ها توضیح دهید؟

سالها قبل از من سوال شد تفاوت معماری صنعتی با سایر کاربری ها چیست، به نظر من شبیه رانندگی با اتومبیل های مختلف است، اگر شما راننده خوبی باشید، تفاوت چندانی ندارد که با چه خودرویی رانندگی می کنید. البته بدیهی است که در معماری صنعتی، نقش هماهنگ‌کنندگی معمار بسیار برجسته است. همچنین معمار نیاز دارد به حوزه های میان رشته ای بیشتر وارد شود و به کار دیسیپلین های سازه، سیویل، تأسیسات برقی و مکانیکی، پایپینگ، ابزار دقیق، فرآیند، ماشین آلات، لجستیک و …. واقف باشد. از سوی دیگر شناخت کافی از تعاملات بین یک فرآیندصنعتی با فضای معماری، به طراح کمک می کند تا بدرستی تصمیم گیری کند. اما بکارگیری راهکار متناسب با موضوع، تا حد زیادی مستقل از فضایی است که در آن کار می کنیم. وقتی به کیفیت فضا فکر می کنیم، چه در یک نقطه دور افتاده در خارج از فضای شهری در یک پروژه صنعتی، چه در یک پروژه فاخر یا پروژه ای در فضای عمومی، با نیازهای انسان و فضای استقرار او روبرو هستیم. اصل ماجرا فرقی نمی کند، توجه به نیاز انسان فراتر از ظواهر است، اگرچه استاندارد های طراحی در بسترهای مختلف، متفاوت است.

چه معیاری برای انتخاب پروژه دارید؟

معمولاً هرجا متوجه شدیم حضور ما می تواند سودمند باشد و اوضاع را بهتر کند، آن پروژه را قبول کرده ایم. اگر تقاضایی از جانب کارفرما یا بهره بردار به ما ارائه شده، که فکر کردیم می توانیم تاثیر گذار باشیم، اشتیاقِ کار کردن، سبب شده که پروژه را قبول کنیم. همچنین جایی که فکر کردیم تخصص کافی نداریم یا همکارانی داریم که ممکن است بهتر از ما عمل کنند، همکاران مان را برای انجام پروژه معرفی کرده ایم. خلاصه مطلب اینکه صرفاً به خاطر کسب درآمد، وارد هیچ پروژه ای نمی شویم. 

لطفاً درباره نقش معماری در بهداشت و سلامت جامعه برای خوانندگان ما بگویید.

نظر شخصی من این است که کیفیت فضا، تا حد زیادی بر میزان احساس آرامش فرد موثر است. وقتی ما آرامش را در یک فضا تجربه می کنیم -که حاصل انتخاب های درست یک طراح است- بسیاری از آثار ناخوشایندی که ممکن است از محیط به ما رسیده باشد، تعدیل می شود. آنجا که معماری از ظاهر، شکل و برخورد سطحی با موضوعات فراتر می رود و عمق می یابد، پاسخ هایی معنا دار و اصیل به مسائل روزمره ارائه می کند. اصالت تعابیر مختلفی دارد، از نظر من هر محصولی که از زوائد به دور است، می تواند دارای اصالت باشد. با چنین معیاری، بروز کیفیت مطلوب در یک اثر معماری، احساس رضایتی ماندگار در افراد ایجاد می کند که بسیار ارزشمند است.

چگونه ملاحظات مربوط به گروه های خاص مانند زنان، سالمندان و افراد دارای معلولیت را در پروژه های مختلف در نظر می گیرید؟

هر پروژه با یک یا چند پرسش اساسی شروع می شود و نوع نگاه معمار به این موضوع، مسیر طراحی را مشخص می کند. معمولاً وقتی موضوع کلیدی پروژه را کشف کنیم، یافتن پاسخ آسان می شود. از دیدگاه کیفی، بعید است پروژه ای به پرسش های اساسی پاسخ داده باشد ولی ملاحظات گروه های خاص را نادیده گرفته باشد. از طرف دیگر ضوابط طراحی، تکلیف موضوعات کمّی را روشن کرده است. قاعدتاً اگر من یک مرکز تجاری طراحی کنم و دسترسی ویلچیر را در نظر نگیرم، یا اگر متناسب با سرانه مورد نظر، سرویس بهداشتی برای خانم ها، آقایان و معلولین طراحی نکنم، در مراحل بررسی و تصویب طرح، ملزم خواهم شد که اصلاحات لازم را اعمال کنم تا مجوز قانونی برای احداث پروژه صادر گردد. آنچه نیازمند توجه بیشتری خواهد بود، جنبه های کیفی است، زیرا همواره سنجش کیفیت ها دشوار است. لذا اگر معمار با پروژه همسو شود و از دریچه دید کاربران مختلف به پروژه نگاه کند، می تواند تا حد زیادی به نتیجه مطلوب نزدیک شود که البته دشواری کار همینجاست. به نظر بنده، دستیابی به طرحی که تمامی استاندارها و ضوابط طراحی را با توجه به کاربری خود تأمین کند، با ممارست و دقت کافی امکان پذیر است، اما ایجاد فضایی که کاربران در مدت زمان طولانی از آن رضایت داشته باشند، مستلزم آن است که معمار در روند شکل گیری طرح، بر مبنای تجسم زندگی واقعی در فضا، تصمیم گیری کند.

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا