دانشنامه ساخت و ساز

سفال اسلامی منقوش بدون لعاب

یکی از گونه های سفال حوزه جنوب غرب ایران که شامل غرب فارس، کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان شمالی می شود، سفال منقوش بدون لعاب یا شبه پیش از تاریخ است که در طی دوران اسلامی مورد استفاده قرار می گرفت. این سفال بر خلاف نمونه های مشابه دوران اسلامی، فاقد هرگونه لعاب و یا حتی گلابه بوده اما نقوش هندسی به رنگ هایی در طیف قرمز تیره تا قهوه ای سوخته، روی آنها به کار رفته است. بیشتر این سفالها دهانه بسته بوده و معمولا با دست ساخته شده اند. ویژگیهای مذکور باعث شده بود که این سفال ها را مشابه نمونه های مربوط به دوران پیش از تاریخ ایران بدانند. از این روی در ادبیات باستان شناسی تحت عنوان سفال شبه پیش از تاریخ یا شبه پیش از تاریخی شناخته شده است؛ ولی این گونه سفالها حتی در دوران تاریخی چون دوره سلوکی نیز تولید شده است (برای آگاهی بیشتر رک: استروئاخ، ۱۳۷۹). به همین دلیل در پژوهش حاضر از این اصطلاح استفاده نشده بلکه اصطلاح سفال منقوش بدون لعاب مورد استفاده قرار گرفته است.

در ارتباط با این سفال باید بیان شود که با توجه به پژوهشهای محدود و منتشر شده صورت گرفته روی این سفالها و نمونه های قابل مقایسه آنها در حوزه لوانت و خلیج فارس، مشخص شده که دست کم در قرون اولیه و میانی اسلامی به بعد نیز این گونه سفال  در ایران تولید و مورد استفاده جوامع آن روزگار قرار گرفته است. فرم این سفالها بیشتر دهانه بسته و دسته دار بوده ولی نمونه های محدودی نیز به شکل دهانه باز مانند کاسه و حتی در پوش هستند.

سفال

بیشتر این سفالها دست ساز بوده ولی نمونه های چرخساز نیز، بین آنها مشاهده شده است. ماده چسباننده این سفالها ماسه و در موارد معدودی ماسه بادی بوده و سطح خارجی آنها فاقد پرداخت یا صیقل است. نقوش به کار رفته در آنها، نیز بیشتر سطح خارجی ظروف را در بر گرفته و شامل اشکال مختلف نقوش هندسی ساده و ابتدایی مانند نوارهای عمودی یا افقی، نقوش شطرنجی و … به رنگهای مختلفی در طیف رنگ قرمز تیره تا قهوه ای سوخته، هستند. این نقوش معمولا در سطح بالایی شکم ظروف، دور بدنه لبه (Rim)، روی سر لبه (Lip و روی دسته های ظروف به کار رفته اند. 

مطالبی که تاکنون در ارتباط با این گونه سفال  منتشر شده، بیشتر اشاره به شناسایی این سفالها در حوزه جنوب غرب ایران دارد؛ همچنین بیان شده که این سفالها مربوط به قرون میانی و متأخر اسلامی بوده و متعلق به جوامع کوچروی ساکن در آنجاست (برای نمونه رک: ویتکمپ، ۱۳۸۲؛ سامنر و ویتکام، ۱۳۸۸؛ ۲۰۰۸ ,Azadi). اما در پژوهشهای اخیر مشخص گردیده که این گونه از یک حوزه جغرافیایی بسیار گسترده تر برخوردار بوده و تقریبا در بیشتر نواحی میان مرزهای سیاسی فعلی ایران مورد استفاده قرار گرفته است. این سفالها علاوه بر استقرارهای بسیار بیشتری در حوزه جنوب غرب، از استقرارهای چندی نیز در حوزه غرب، شمال مرکزی، مرکز و شرق ایران نیز به دست آمده که در ذیل به شرح آنها پرداخته خواهد شد.

 

غرب و جنوب غرب ایران

یکی از مناطقی که برای نخستین بار در ایران سفالهای منقوش بدون لعاب در آن شناسایی شد، غرب استان فارس بود (طرح ۱). این گونه سفال  که به گفته سامتر به نام ظروف مادآباد خوانده میشد، برای نخستین بار طی بررسیهای وی، از ۵۸ محوطه دوران اسلامی حوزه رود گر به دست آمده است (سامثر و ویتکام، ۱۳۸۸: ۱۰۳). همچنین بررسی هایی که توسط رینولد و اریک لوفلر در ارتفاعات شمال بهبهان و نیز استروئاخ در دائو دختر صورت گرفت، منجر به شناسایی این گونه سفال  در استقرارهای متعددی شد (همان: ۱۱۰). در بررسی های باستان شناسی که اخیرا در دو منطقه کهگیلویه و بویراحمد شمالی نیز صورت گرفت، از مجموع ۲۷۳ محوطه باستانی شناسایی شده در این مناطق، تعداد ۹۱ محوطه با سفال های معروف شبه پیش از تاریخ شناسایی گردید (جدول ۲) (آزادی، ۱۳۸۸؛ علمداری، ۱۳۸۸).

سفال

این سفالها بیشتر از استقرارها یا محوطه های باز شناسایی شده اند؛ ولی علاوه | بر محوطه های باز، سفال های بسیاری نیز از اشکفتها، تپههای باستانی و پناهگاه های صخره ای به دست آمده اند (جدول ۳ و نمودار ۲ و تصویر ۱). بیشتر این محوطه ها در ارتفاعات بیشتر از ۱۶۰۰ متر از سطح دریا شناسایی شده و معمولا این مکانها وسعتی کمتر از یک هکتار دارند (جدول و نمودار ۱). در این حوزه به فاصله قرون میانی و متأخر اسلامی، سازمان اتحادهای قبیلهای قشقایی و خمسه با اقتصاد شبانی شکل می گیرد. این پدیده تجلیات اولیه ای داشت که شاید در ظروف منقوش قرون میانه به اثبات رسیده باشد (سامتر و ویتکام، ۱۳۸۸: ۱۰۸).

وجود این سفال، تولید و پراکنش آن در بقایای استقراری قلمرویی با منطقه های دوگانه آب و هوایی دال بر زندگی شبانی است.| همچنین نشانه الگویی از زراعت شبانی – رمه داری فصلی و مربوط به قرون پنجم تا هفتم هجری قمری است (ویتکمب، ۱۳۸۲: ۸۶)

پژوهشگران برشمرده شده به این شرح است: خمیرهای نارنجی – خرمائی روشن تا قرمز و یا کرم رنگ و پوشش دار دارد. به طور کلی و از لحاظ تزئینی نیز بیشتر سفالها منقوش و دارای رنگ قرمز تیره تا قهوه ای است و به صورت مشخص بیشتر این نقشها به شکل بارزهای پهن و خطوط موجی نامنظم هستند، و عموما به شیوه ای عجولانه و با بی دقتی کشیده شده اند.

در بین این نقشها، خطهایی به صورت هاشورهای متقاطع، بیضیها و مثلثها همچنین فرم هایی با طرح گل های شاخه دار نیز رایج است (ویکمب، ۱۳۸۲: ۸۴). نقاط فضایی، خطوط درخت مانند و سه وجهی بیشترین درصد نقوش این سفال ها را تشکیل میدهند سامنر و ویتکام، ۱۳۸۸: ۱۰۹)

به طور معمول، فرم های ظروقی که به این شیوه تزئین شده اند، شامل کوزه های کوچک کروی شکل و سبوها، بشقاب های تخت و کاسه های کم عمق است. مقداری از دورریزهای کوره های سفال از منطقه سی سخت به دست آمده که شاید اشاره به تولید محلی این سفالها داشته باشد ویکمب، ۱۳۸۲: ۸۴ در ارتباط با گاهنگاری سفالهای مذکور بیان شده که این سفال ها در حوزه رود گر، سی سخت و مناطق دیگر غرب شیراز مربوط به قرون میانی اسلامی یعنی قرن ۵ تا ۸ هق هستند سامنر و ویتکام، ۱۳۸۸: ۱۱۰).

با این وجود طی بررسی هایی که گائوب در جنوب بهبهان انجام داد، این سفال ها را در دوره متأخر اسلامی، یعنی قرون ۱۱ تا ۱۴ هق تاریخ گذاری کرد (همان: ۱۰۹). همچنین طی بررسیهای علمداری در بویراحمد شمالی نیز تا حدودی این تاریخ گذاری با اندکی تفاوت اعمال گردید. در این ارتباط، لازم به توضیح است که سفال های شبه پیش از تاریخی این منطقه از لحاظ نوع فرم و نقش کاملا مشابه مناطق دیگر مانند کهگیلویه هستند (جداول ۴ تا ۶)؛ ولی با توجه به فراوانی و تنوع بسیار این سفالها و موارد اختلافی چون رنگ استفاده شده در تزیین، نوع نقوش سفال ها و مواردی چون وجود سفالهای شاخص لعابداری مانند سلادن یا آبی و سفید کنار این سفالها، دو گاهنگاری مختلف قرون میانی و متأخر اسلامی را برای این سفالها در نظر گرفته اند.

در این ارتباط بیان شده است که پدیده سفال منقوش شبه پیش از تاریخی دوران اسلامی، از قرون میانه به صورت گذرا شروع شده و در دوره صفوی به اوج خود می رسد.

به صورت گذرا شروع شده و در دوره صفوی به اوج خود می رسد. نقوش سفالی قرون میانی تا حدودی هنری تر و کم حجم تر بوده و با رنگ عنابی سوخته تزیین شده اند، در حالی که نقوش سفالی دوره صفوی به رنگ عنابی روشن می باشد. ساخت سفال در این دوره با توجه به رشد جمعیت و نیاز روزافزون مردم کاملا صنعتی شده و نشانی از هنر سفالگر در آن دیده نمی شود. بنابراین سفالگر پا را از یک قاعده مشخص فراتر نگذاشته و به تولید سفال از دید کمی پرداخته است (علمداری، ۱۳۸۸: ۱۴۸۶). |

از این گونه سفال  طی قرن پنج هجری قمری در فلسطین و سوریه، به ویژه در کاوشهای عقبه که به مقدار زیادی با سنت سفالی جنوب ایران مطابقت داشت، پدید آمد و حداقل تا قرن نهم هجری قمری در حال توسعه و رو به رشد بود. این سبک سفال منقوش دوران اسلامی در حوزه لوانت و منطقه خلیج فارس با نام سفال سبک عربی شناخته و معروف شده است (ویتکمپ، ۱۳۸۲: ۸۵). همانند ظروف منقوش لوانت یافت شده در بررسی دشت مرودشت که شاید بیانگر یک الگوی مشابه و شاید وابستگی با دیگر طوایف سده های میانی در جنوب استان فارس باشد (ویکمب، ۱۳۸۲: ۸۷).

با توجه به موارد پیشین و گاهنگاریهای نسبی منطقه لوانت، این احتمال وجود دارد که پدیده سفال منقوش بدون لعاب ایران نیز از قرون میانی شروع شده و در قرون متأخر اسلامی (مخصوصا دوره صفوی به اوج خود رسیده باشد. علاوه بر جنوب غرب، در حوزه غرب ایران (محدوده استان کرمانشاه) نیز طی بررسی های باستان شناسی، به صورت بسیارمحدود این گونه سفال  شناسایی شده (یک محوطه در دشت سرفیروز آباد)، ولی متأسفانه تاکنون اطلاعات آن منتشر نشده است و نمی توان در مورد این سال ها توضیحات بیشتری ارائه نمود.۴

 

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا