یادداشت

پرویز پیران، جامعه شناس

خانه‌های خالی و خیابان‌خواب‌ها

سرپناه حق شهروندی نیست بلکه حق هر انسانی است. در تمام قوانین اساسی دنیا، قید می‌شود که انسان‌ها حق دارند در سرپناه مناسبی شب را به روز برسانند‌. اما امروز متأسفانه آوار مشکلات کارتن‌خوابی چندین برابر گذشته شده است.

سال ۱۳۷۵ در یک
همایشی اعلام کردم ۲۰هزار خیابان‌خواب در تهران وجود دارد. البته بنده در آن همایش
به فصل تابستان اشاره کردم و گفتم که در این فصل تعداد خیایان‌خواب‌ها بیش‌تر می‌شود
و لزوماً تمام خیابان‌خواب‌ها بی‌سرپناه نیستند. در بین آن‌ها کسانی هستند که به‌خاطر
مشکلات خانودگی از خانه بیرون می‌زنند و شب را در خیابان به صبح می‌رسانند و نیز
افرادی هستند که از شهرستان به تهران می‌آیند و برای کار اداری مجبور می‌شوند شب
در پارکی بمانند. تمام رادیو و تلویزیون‌های خارجی این گفته من را بازتاب دادند.
همان زمان وزیر کشور وقت با من تماس گرفت و گفت چه کسی این آمار را به تو داده
است؟ من جواب دادم ملانصرالدین یک میخی کوبید و گفت این‌جا مرکز زمین است. یکی به
او گفت از کجا این را می‌دانی؟ ملانصرالدین گفت برو زمین را متر کن. به وزیر گفتم
مشکلی نیست، تعداد خیابان‌خواب‌ها را بشمارید. بعد از مدتی نهادهای رسمی تحقیقی
انجام دادند که نشان می‌داد در تهران هشت‌هزار خیابان‌خواب وجود دارد. البته توجه
داشته باشیم که دسترسی به آمار دقیق کارتن‌خواب‌ها بسیار دشوار است چون این افراد
به دلایل مختلف در سطح شهر جا‌به‌جا می‌شوند و ممکن است تعداد ثبت شده از تعداد
واقعی بیش‌تر باشد
.

من در سال ۱۳۸۴ دو
مقاله نوشتم. یکی از آن‌ها عنوانش بود از «اسکان غیررسمی، به اسکان‌نایابی در
ایران». یعنی چگونه از مرحله آلونک‌ نشینی وارد مرحله‌ای تازه شده‌ایم به‌نام
اسکان‌نایابی. در همان با مطالعه‌ای که انجام دادیم و با توجه به مشکلات شهرنشینی
آن زمان، پیش‌بینی کرده بودیم که از «اسکان غیر‌رسمی» به «اسکان‌نایابی» در ایران
خواهیم رسید‌ و در این مطالعه به این نتیجه رسیدیم که دچار بحران شدید خیابان‌خوابی
خواهیم شد؛ بحرانی که متأسفانه امروز با آن مواجه شده‌ایم و با گذشت ده‌سال از این
مطالعه به دنبال راهکار مناسب برای آن هستیم. نمی‌خواهم بگویم پیش‌بینی عجیبی
انجام داده‌ام. هرکسی که شهرگردی می‌کند و با مردم زندگی می‌کند با این مشکلات
مواجه می‌شود
.

نکته مهم دیگر
فراموش‌کردن ماست. ما بحران را بعد از فروکش‌کردن تب آن فراموش می‌کنیم. امروز می‌بینیم
وقتی آب کم می‌شود، همه درباره آب و کم‌آبی می‌گویند و می‌نویسند. اما وقتی
چندروزی باران شدیدی می‌بارد دیگر کسی از کم‌آبی حرف نمی‌زند. ۳۱سال پیش، در سال
۶۳ یکی از همکاران ما عنوان کرد اگر طرح جامع آب و فاضلاب کشور اجرا نشود به‌زودی
با مشکلاتی جدی آب در ایران مواجه می‌شویم. بنابراین اگر در زمان مناسب به آسیب‌های
اجتماعی رسیدگی و توجه شود، دچار درهم‌تنیدگی معضلات نخواهیم شد
.

دلایل خیابان‌خوابی
چیست؟

دلایل بسیاری برای
خیابان‌خوابی مطرح می‌شود. فقدان شغل و فرصت‌های شغلی، فقر ناشی از بیکاری یا کار
ناکافی (یعنی کاری که تنها غذا را تأمین می‌کند و سرپناه را تأمین نمی‌کند)، فقدان
سرپناه (برای گروه‌هایی که درآمد بسیار اندکی دارند، سرپناه مناسبی برای آن‌ها
تولید نمی‌شوند)، انواع خشونت‌ها (خشونت خانگی، خشونت کلامی، بی‌اعتنایی و محروم‌کردن
افراد از حقوق اولیه‌شان)، ازهم‌پاشیدگی روابط اجتماعی، آزادی از زندان بدون داشتن
کار مناسب، تخلیه اجباری و مصادره سرپناه به دلیل نبود پول کافی و… . وقتی افراد
شغل مناسب نداشته باشند به‌طور منطقی قادر به تأمین نیاز‌های اولیه زندگی خود
نخواهند بود و در مرحله بعد با فقر ناشی از کار یا شغل ناکافی روبه‌رو می‌شوند و
این سلسله‌مشکلات در مرحله بعدی به فقدان سرپناه هماهنگ با توانایی مالی افراد
منجر می‌شود. بارزترین و مشخص‌ترین دلیل کارتن‌خوابی در این تحلیل فقر است. فقدان
خدمات بهداشتی و درمانی در دسترس، جنگ و درگیری مسلحانه، سوانح طبیعی، مشکلات روحی
و روانی، کم‌توانی‌ها و معلولیت‌های جسمی، کنارگذاشته‌شدن ب‌دلیل هویت و ترجیهات
جنسی و خشونت پایدار از دیگر عوامل مهم کارتن‌خوابی و بی‌خانمانی است
.

انباشت سرمایه؛
انباشت خانه

اما مهم‌ترین دلیل
خیابان‌خوابی به‌نظر من در نظام سرمایه‌داری است. براساس توان مالی، افراد با
درآمد بیش‌تر بهترین مکان یک منطقه را برای اسکان انتخاب می‌کنند. افراد با درآمد
کم‌تر مکان‌های باکیفیت کم‌تری را برای اسکان انتخاب می‌کنند. این چرخه تا جایی
ادامه پیدا می‌کند که افراد بسیار کم‌درآمد و بدون درآمد به حاشیه جامعه رانده می‌شوند
و در نهایت آلونک‌نشین و بعد از آن کارتن‌خواب می‌شوند. افراد لایه آخر افرادی
هستند که در نظام سرمایه‌داری، تعریفی از سرپناه برای‌شان نشده است. آن‌ها به سوی
خیابان راهی می‌شوند. در جامعه ایران، از آن‌جا که ممکن این افراد زمین اشغال
کنند، پدیده‌ای به نام آلونک‌نشینی شکل می‌گیرد. آلونک‌نشینی خود دو شکل متفاوت
دارد: «آلونک‌نشینی یا اسکان غیررسمی یأس» و «آلونک‌نشینی یا اسکان غیررسمی امید».
اسکان غیر‌رسمی امید، اسکان گروهی است که وضعیت مالی بهتری داشته و توانایی فراهم‌کردن
آلونک یا خانه‌های بدون امنیت و حلبی را برای خود دارند؛ امکان بازسازی و طبیعی‌شدن
را دارند. اسکان غیر‌رسمی یأس به اسکان گروهی اطلاق می‌شود که توانایی مالی کم‌تری
دارند. این افراد به اجبار خیابان‌خواب یا به‌عبارت دیگر کارتن‌خواب می‌شوند. ریشه
این روند را باید در نظام سرمایه‌داری پیدا کرد. بر اساس سیستم سرمایه‌داری و منطق
سرمایه‌داری «انباشت هردم افزون» برای انباشت مجدد سرمایه تا بی‌نهایت ادامه پیدا
می‌کند. تازمانی که سرمایه‌داری رواج پیدا نکرده و صنعتی‌نشده ارزش مصرف در جوامع
حاکم است. به این معنی که به مصرف افراد جامعه توجه می‌شود. شهروندان در این شرایط
می‌توانند نیازهای اولیه از جمله سرپناه را به سادگی برای خود فراهم کنند. در این
شرایط خانه ساخته می‌شود که در آن زندگی کنند که البته در این مرحله هم خیابان‌خواب
وجود دارد اما موردی است و مسئله هنوز به آسیب اجتماعی تبدیل نشده است. بعد از
حاکم‌شدن ارزش مبادله و جایگزینی ارزش مبادله به جای ارزش مصرف، بحران‌ها شکل می‌گیرد.
در این مرحله است که خانه ساخته می‌شود نه به این دلیل که کسی در آن زندگی کند، در
حقیقت، خانه ساخته می‌شود که افراد بخرند. ساخت‌و‌ساز تبدیل می‌شود به تجارتی با
سود بسیار زیاد. افرادی هم که از این تجارت بازمانده‌اند تبدیل می‌شوند به
بازماندگان از این چرخه و سرپناهی نخواهند داشت. وقتی ارزش پول تبدیل شود به ساخت‌و‌ساز
و درآمد حاصل از تجارت ساخت‌و‌ساز بالا رود موجب مصرف‌گرایی و کاهش متوسط عمر کالا
می‌شود
.

در تحقیقی که در
دهه هشتاد انجام شد، نشان می‌داد ۴۰درصد ساخت‌وسازها در تهران احتکاری است. از
آنجایی که ارزش پول دائماً پایین می‌رفت، افرادی پول‌شان را به ساخت‌وساز تبدیل می‌کردند.
این ساخت‌وساز نه ضرورتاً برای ارزش مصرف، یعنی به مصرفی پاسخ دهد و بی‌سرپناهی،
سرپناه‌دار شود، بلکه ساختمان‌ها ساخته می‌شد تا ارزش پول که حالا به شکل ساختمان
درآمده، پایین نرود. در تحقیقی دیگر در همان سال‌ها، نشان می‌داد ۸۰درصد نیاز
ساختمانی در کشور، به شصت‌متر نمی‌رسد. در حالی که ۶۰درصد ساخت‌وساز در کشور، بیش
از ۸۰متر انجام می‌شد. یعنی می‌توان دومیلیون ساختمان اضافه داشته باشید که خالی
است، در عین حال دومیلیون خانوار هم بی‌سرپناه داشته باشید. این نشان می‌دهد
ارتباط مصرف و کالایی که باید مصرف شود، قطع شده است
.

جالب توجه این‌که
اکنون گفته می‌شود راه‌حل اقتصاد ایران، همین ساخت‌وسازهاست که بزرگ‌ترین ضربه‌ها
را به اقتصاد وارد کرده است. در اوایل دهه چهل، گروهی از دانشگاه هاروارد به ایران
آمد تا به این سؤال پاسخ بدهد که ایران چگونه صنعتی می‌شود؟ در تحقیق آن گروه آمده
که محال است ایران صنعتی شود. دلایل‌شان را هم فهرست کرده‌اند. از جمله این‌که
فساد و رانت و سواستفاده در ساخت‌وساز آن‌قدر وجود دارد که اصلاً تمایلی به صنعتی
شدن و کارآفرینی نیست
.

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا