نظام مهندسی

عباس زرکوب؛ عضو سازمان نظام‌مهندسی ساختمان تهران

امنیت، ثبات و استقلال؛گام نخست در تعالی نظام‌مهندسی

آنچه مسلم است انتظار از سازمانی که هفت دوره از مدیریت‌های سه‌ساله خود را پشت سر می‌گذارد، این است که دوران اولیه رشد سازمانی و به عبارتی دوران گذار را طی کرده باشد و نه‌تنها به بلوغ نائل گردیده بلکه به دوره تعالی و اثرگذاری بر جامعه خارج از خود رسیده باشد ولی باید دید چرا این اتفاق حاصل نشده است!

امنیت، ثبات و استقلال؛گام نخست در تعالی نظام‌مهندسی

اگر سازمان نظام‌مهندسی را به‌مثابه یک ارگانیسم به‌هم‌پیوسته تصور
کنیم و نقاط قوت و ضعف آن را از این دید مورد تحلیل قرار دهیم می­توان به یک درک
نسبتا درستی از این سیستم رسید و ملاحظه نمود چه مقدار از نقاط ضعف و کاستی­ها
معلول عوامل خارج از سازمان است که به‌عنوان تهدید هم می­تواند برای این ارگانیسم
عمل کند و چه مقدار ناشی از عملکرد مدیریت و عوامل داخلی است که باید مورد تجزیه‌وتحلیل
قرار گیرد.

آنچه مسلم است انتظار از سازمانی که هفت دوره از مدیریت­های سه‌ساله
خود را پشت سر می­گذارد، این است که دوران اولیه رشد سازمانی و به عبارتی دوران
گذار را طی کرده باشد و نه‌تنها به بلوغ نائل گردیده بلکه به دوره تعالی و
اثرگذاری بر جامعه خارج از خود رسیده باشد ولی باید دید چرا این اتفاق حاصل نشده
است!

بی‌شک برای این‌که هر سازمان دوران تکاملی خود را طی کند الزاماتی
دارد و آن به قول اریکسون مراحل هشتگانه رشد است وگر نه همواره همچون فرد نابالغ
نیازمند قیم است و در قیم مآبی هرگز امکان ابراز هویت و رشد سازمانی به وجود
نخواهد آمد. از طرفی در تجزیه‌وتحلیل نقاط ضعف به عوامل و مناسبات
اقتصادی-اجتماعی-سیاسی و فرهنگی بر می­خوریم که از عوامل محاطی سازمان نظام‌مهندسی
ساختمان محسوب می­شود. از آن جمله است:

-بی­برنامگی و تب‌وتاب‌های موسمی ساخت­و­ساز

-فوج فارغ‌التحصیلان جوان و مقوله بیکاری از طرف دیگر

-عقب‌ماندگی ساخت­و­ساز از فن­آوری­های نوین و عمدتا سنتی­سازی

-عدم تناسب بین درخواست­های سکونتی مردم و برنامه­ریزی­های دولت و
حاکمیت

-عدم وجود طرح­های جامع و تفصیلی متناسب با رشد و نیاز جامعه و درصورت
وجود، عدم رعایت آنها و اتخاذ تصمیمات کوتاه‌مدت و لحظه­ای و بخشی عمل کردن
مسئولان و صاحب‌منصبان

که منجر به وضعیت اسف‌بار سوداگرانه ساخت­وساز شهری و عدم توجه به
محیط‌زیست و ناپایداری آن و نابرابری­های اجتماعی و به مفهوم کلی آن، که به طیف
وسیعی از رفتارهای خلاف عرف و قانون مردم و صاحب‌منصبان و کارکنان سازمان­ها اعم
از دولتی و غیردولتی جهت منفعت فردی شده است.

همه این عوامل دست‌به‌دست هم داده و موجب شده که مهندسان ما بجای این‌که
با پدیده ساخت­و­ساز و مهندسی ساختمان از موضع تکلیف و مسئولیت اجتماعی بنگرند،
سازمان را صرفا یک بنگاه اقتصادی می­انگارند که فقط مشکلات معیشتی‌شان را از این
رهگذر برطرف کنند و لذا دیده می­شود که برخی به حداقل شرایط اکتفا می­کنند و بعضی
قلیل به‌عنوان یک فرصت سوداگری بهره­های اقتصادی میلیاردی از آن می­برند. که این
خود موجب نابرابری و تضاد در داخل سازمان گردیده و بجای توجه به اهداف اصلی و
ارزشی سازمان مسائلی همچون ارجاع کار و نظایر آن از مسائل اصلی سازمان می­شود.

درصورتی‌که با نگاهی منصفانه به قانون به ظرفیت­های فراوانی بر می­خوریم
که متاسفانه مغفول مانده است.

از طرفی در حوزه منابع انسانی به حضور دانش­آموختگان جوان با ظرفیت­های
فکری و دانش تئوریک و نوآوری­های خلاقانه بر می­خوریم که متاسفانه نه‌تنها از قوه
به فعل در نمی­آیند بلکه به دلایل مذکور و به‌ویژه مشکلات معیشتی مقهور مناسبات
غیر سازنده می­گردند و سازمان این نقاط قوت را از دست داده و این فرصت برای آن به
تهدید تبدیل می­شود.

با این توصیف درصورتی‌که بدون توجه به معضلات فوق برای مشکلات مدیریت
آن نسخه­ای پیچیده شود موجب خواهد شد که بجای این‌که این طفل نوپا و معلول، با
توان خود و با خوداتکائی به رفع ضعف­ها بپردازد و در یک فرایند تکاملی ظرفیت­های
درونی خود را از قوه به فعل درآورد، خدای ناخواسته دچار عدم اعتمادبه‌نفس و
اضمحلال گردد.

اریک اریکسون در نظریه رشد شخصیت به مراحل هشتگانه­ای اشاره دارد، که
برای سازمان هم می­تواند صادق باشد. او معتقد است که اولین گام برای رشد
روانی-اجتماعی از دوران طفولیت با اعتمادسازی آغاز می­شود و اگر این اعتمادسازی
تحقق یابد احساس امنیت ایجاد می­شود و سپس به مرحله خودباوریو خودگردانی می­رسد که
منجر به نوآوری(در مقابل خود کم­بینی) می­شود و این فرایند به کوشائی و احساس
شایستگی (در مقابل تحقیر) و سپس کسب هویت و ثبات شخصیتی (در برابر سر درگمی نقش) و
بالاخره به استقلال و باروری می­رسد، و از آنجا که سازمان­ها همچون انسان می­توانند
این فرایند هشتگانه را برای رسیدن به باروری و اثربخشی طی نمایند، به نظر می­رسد
سازمان نظام‌مهندسی ساختمان بعد از گذشت بیست سال از عمر خود اکنون باید برای هر
چه بیشتر اثربخش بودن در جامعه مهندسی به مرحله استقلال و خوداتکائی گام بگذارد؛ و
بر ذینفعان و صاحب‌منصبان و متصدیان امر فرض است که با این ارگان به دور از توقعات
توتالیتاریستی و قیم­مآبی و یا بی­تفاوتی با رویکرد علمی و عنایت به این مقوله
برخورد نمایند.

پیشنهاد می‌گردد با نگاه درست به نقاط قوت و ضعف و در جهت بر طرف
نمودن ضعف‌ها و تلاش در جهت تبدیل تهدیدها به فرصت، نسبت به تحولی قانونی جهت حل
معضلات اجتماعی- فرهنگی معماری شهریو نیز بهبود مستمر کسب و کار مهندسین اهتمام
ورزیده و با این باور که موانع موجود فرصتی است برای تغییر و اصلاح ، به‌گونه‌ای
که در اوج ناملایمات و فساد راه به اصلاح ببریم.

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا