یادداشت

آنچه در طول یک دهه بر اقتصاد بیمار مسکن گذشت

در این روزهای تلخ که انباشت نارضایتی‌های عمومی منجر شده به شرایطی بحرانی که همه شاهد آن هستیم، شاید بد نباشد ما نیز از منظری که سال‌هاست در آن فعالیت داریم نگاهی به گذشته بیندازیم تا ببینیم طی دست‌کم یک دهه اخیر چه بر صنعت ساختمان و بازار مسکن گذشته است.

در ابتدای دهه نود و در سال‌های پایانی دولت‌ دهم، مهم‌ترین میراثی که از دو دوره استقرار آن دولت به جا مانده بود پروژه مسکن مهر بود که اگرچه عده‌ای از مردم را خانه‌دار کرد ولی مردم بهای آن را با جهش چشم‌گیر نقدینگی پرداختند که باعث شکل‌گیری دور دیگری از سقوط آزاد پول ملی و بروز تورمی افسارگسیخته در زمان خود گردید.

 علاوه بر این، حجم بزرگی از واحدهای تحویلی مسکن مهر بسیار بی‌کیفیت و ناایمن بوده که بعدها در چند مورد منجر به بروز فاجعه انسانی شده و بیم آن می‌رود که در آینده نیز با بروز هرگونه بلایای طبیعی فجایع گسترده‌تری رقم بخورد. این موضوع البته جدا از مکان‌یابی غلط بسیاری از پروژه‌ها و بحران‌های زیرساختی شهری و اجتماعی است که کماکان گریبانگیر آن بوده و هست.

و اما پس از آن، دولت یازدهم روی کار آمد که در ابتدا عمده توان و تمرکز خود را خرج توافق برجام نمود ولی دیدیم که پس از دستیابی به آن، در حوزه مسکن تنها شعار داد و شعار داد و دیگر هیچ.

و نه تنها حتی یک واحد از آن پروژه مسکن اجتماعی موعود وزیر ساخته نشد، بلکه آن بخش باقیمانده از پروژه‌های مسکن مهر نیز، علیرغم تعهد دولت به مردمی که پول آن را پیش از این پرداخت کرده بودند همانطور نیمه‌کاره رها گردید و علیرغم انتقادات تندشان به دولت قبلی مبنی بر رشد نقدینگی ناشی از پروژه‌های مسکن مهر، دیدیم که آن دولت نیز طی دوره دوم تصدی خود چه انفجار عظیمی از نقدینگی به بار آورد و چگونه شد که علاوه بر حوزه‌های دیگر اقتصاد، شاهد رشد ۶۷۰ درصدی ملک بودیم و آرزوی صاحبخانه شدن مردم و جوانان از مرز ۱۰۰ سال عبور کرد.

و پس از آن بود که دولت سیزدهم با وعده ساخت یک میلیون مسکن به مصدر خود در پاستور تکیه زد و با ادعایی که از همان اول پیدا بود جنبه‌ای شعاری داشته و به هیچ‌وجه کارشناسی نشده، رویای خانه‌دار شدن مردم خسته و ناامید و بی‌اعتماد را به پروژه نهضت ملی مسکن گره زد.

و حالا می‌بینیم که پس از گذشت دو سال از استقرار دولت جدید، نه تنها گوشه‌ای از این وعده محقق نشده، بلکه همان پروژه‌های نیمه‌کاره مسکن مهر نیز پس از ۱۲ سال همانطور به حال خود رها شده‌اند.

از آن طرف می‌بینیم که هر روز تحلیل تازه‌ای مبنی بر وضع مالیات‌های جدید بر خانه‌های خالی و رصد صاحبان املاک لوکس و تشکیل سامانه ملی املاک و اسکان و غیره و غیره منتشر می‌شود، غافل از این که یک اقتصاد سرتاپا بیمار را نمی‌توان به طور موضعی، فی‌المثل در حوزه مسکن درمان کرد و آنچه بر سر بازار ملک آمده تنها پیامد راهبردهای شکست‌خورده‌ای است که بر تمام اقتصاد بیمار ما حکمفرماست و به اصطلاح این خانه از پای‌بست ویران است و با تغییر اسامی از مسکن مهر به مسکن اجتماعی و نهضت ملی و …. نمی‌توان امیدی به گشایش این گره بست.

و اما در پایان اگرچه طبق عادت مألوف و ایمانی که همواره به تلاش و امید دارم، باید با جمله‌ای دلگرم‌کننده این متن را به پایان برسانم، اما از آنجا که راه‌های آزموده را دوباره و چندباره آزمودن خطاست، حس می‌کنم تنها راه امیدواری، دل‌بستن به آینده‌ای است که با عبور از مکررات بی‌حاصل و شکوفایی اندیشه‌های جدید همراه باشد.

یادداشت: سعید ظریف

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا