دانشنامه ساخت و ساز

نمایش نور، سایه، رنگ و بافت در معماری داخلی

نور، سایه، رنگ و بافت از عوامل کیفی و اثرگذار در فضاهای داخلی است و لازم است به نحو مناسبی در طراحی از فضاهای داخلی نمایش داده شوند

نور: نور، عنصری روشن و روشن کننده است.

معماری داخلی

سایه: به واسطهٔ وجود نور، سایه و نیم سایه ایجاد می شود.

معماری داخلی

بافت: خصیصۀ ویژه ای از سطح است که از ساختار سه بعدی آن ناشی می شود.

معماری داخلی

رنگ: رنگ اشیا باعث شناخت بهتر اشیا شده و بر ادراک، عواطف و احساسات انسان تأثیر می گذارد.

معماری داخلی

نور، سایه، رنگ و بافت فضاها و عناصر تشکیل دهندۀ آن در معماری داخلی و طراحی از آن اهمیت بسزایی دارد. با نور، رنگ اشیا و فضاها قابل دیدن شده و یا تغییر می کند و بافت مصالح قابل رویت و درک می شود.

افزودن جزئیات

مرحلۀ نهایی در طراحی از فضاهای داخلی، اضافه کردن جزئیاتی است که به ما در مشخص کردن عناصر گوناگون یک جسم یا منظره کمک می کنند به واسطۀ این جزئیات است که ما کیفیات ذاتی یک موضوع یا یکتایی یک مکان را درک و منتقل می کنیم. بخش های کوچک تر و جزئیات یک ترسیم باید به نحوی به هم متصل شوند که کلیت را بیشتر توصیف کنند.

معماری داخلی معماری داخلی

جزئیات برای خلق مفهوم باید درون یک طرح ساختاریافته قرار گیرند. این ساختار چهارچوبی را برای یک ناحیۀ خاص یا یک ویژگی فراهم می کند تا با جزئیات و ظرافت بیشتری روی آن کار شود. در همان زمان یک ترسیم نیازمند تضاد با نواحی بدون جزئیات یا با جزئیات کم است. از طریق این تضاد ناحیه هایی با جزئیات بیشتر، تأکید بیشتری خواهند یافت.

به یاد داشته باشید که گزینشی عمل کنید. ما هرگز نمی توانیم همۀ جزئیات را در یک ترسیم بگنجانیم. کامل نبودن یک تصویر ترسیم شده بیننده را به مشارکت برای تکمیل آن دعوت می کند.

لایه بندی مقادیر تیره روشن

در طراحی از فضاهای داخلی، ابتدا یک چهارچوب از سطوح و خطوط اصلی خلق می کنیم. برای نشان دادن مناطق تیره و روشن از فضای داخلی، تعریف صفحات در فضا، شکل دادن به فرم آنها، توصیف رنگ سطح، بافت و انتقال عمق فضایی ، مقادیر تیره روشن را به این چهارچوب اضافه می کنیم. با لایه بندی ترکیباتی از مقادیر تیره روشن روی نواحی قبلی، از روشنی به تیرگی کار کنید. اگر یک ناحیه خیلی روشن باشد ما همیشه می توانیم آن را تیره تر کنیم. برعکس اگر یک ناحیه خیلی زیاد تیره و کدر شود، درست کردن آن مشکل است. باید به خاطر داشت که تازگی و سرزندگی یک ترسیم شکننده است و به راحتی از دست می رود.

معماری داخلی

نحوۀ سایه دار کردن سطوح

دقت از هم متمایز کنید. از به کار بردن مناطق وسیعی از رنگ های تیره که جزئیات را محو می کنند و تعبیر ما از فرم یک سطح را مختل می کنند اجتناب کنید. بازتاب های نور از سطوح هم جوار، سطوح پشت به نور یا سطوحی که رویشان سایه ها شکل می گیرند را روشن می سازند. برای نشان دادن اثرات تعدیلی نور بازتاب شده، مقادیر تیره روشن سطوح در سایه و سطوحی که رویشان سایه ها شکل می گیرند را متفاوت می سازیم. اگرچه جلوه های نور بازتاب شده باید با روشی ماهرانه، ارائه شوند و نباید در ماهیت سطح در سایه یا نیم سایه اختلال ایجاد کنند.

معماری داخلی

از تیرگی ها و سایه ها به عنوان رنگ های شفافی که آشکارکنندۀ فرم هستند، می توان برای ایجاد بافت و رنگ موضعی سطوح استفاده کرد. محدوده های سایه خورده در نور متمرکز مشخص هستند ولی در نور پراکنده ضعیف ترند. در هر صورت ما می توانیم لبه های بیرونی سایه ها را با تضادی در مقادیر تیره روشن تعریف کنیم. ولی با یک خط ترسیم شده امکان پذیر نیست. روشی که نور یک رنگ را روشن کرده و آن را قابل دید می سازد با مقادیر سایه روشن تغییر می کند. یک نور بالای یک سطح رنگی، بسیار روشن تر از همان ته رنگ مشاهده شده در تیرگی یا درون یک سایه، به نظر می رسد.

رنگ

یکی از روش های توزیع رنگ در فضاهای معماری داخلی، الهام از الگوی طبیعی است که در آن کف فضا تیره ترین رنگ را دارد و رنگ دیوارهای اطراف از کف روشن تر است و سقف بالای سر، رنگ روشن و سبکی مانند آسمان دارد. نحوۀ استفاده و توزیع رنگ در فضا، بسته به وسعت و کارکرد فضا، میزان نور و ویژگی های کیفی فضا تغییر می کند. سطوح اصلی وسیع معمولاً رنگ ملایم دارند و عناصر دیگر مانند مبلمان و قالی پر رنگ تر هستند از رنگ های تندتر و زنده تر معمولاً برای لوازم خانه و اشیای کوچک استفاده می شود تا تعادل و تنوع لازم در فضا ایجاد شود.

رنگ های روشن، معمولاً فضا را وسیع تر نشان می دهند و برعکس، رنگ های تیره سطوح را نزدیک تر و فضا را کوچک تر می نمایانند. رنگ های گرم مانند قرمز، زرد و نارنجی تحرک و پویایی در فضا ایجاد می کنند در حالی که رنگ های سرد مانند سبز و آبی، حالتی آرام و ساکن دارند. اینها بعضی از اصول مناسب برای نحوۀ استفاده از رنگ و کنترل تأثیرات ادراکی و احساسی آنها در فضا هستند.

معماری داخلی

 

بافت

حس بینایی و لامسۀ ما بسیار نزدیک و مرتبط با هم عمل می کنند. وقتی بافتی را مشاهده می کنیم، به دلیل تجارب قبلی، مانند این است که آن را لمس می کنیم. به همین دلیل، بافت مصالح موجود در فضای معماری تأثیر ادراکی و احساسی عمیقی بر انسان دارد. سطوح با بافت ریزتر، نرم تر از بافت های درشت به نظر می رسند. سطوح با بافت درشت و خشن نیز، وقتی از فاصلۀ دور دیده شوند نرم تر و ظریف تراحساس می شوند. بافت با خطوط موازی، بر بعد و جهت تأکید می کند. بافت با رنگ روشن، سبک تر از همان بافت با رنگ تیره به نظر می رسد. نور نیز بر درک و احساس ما از بافت تأثیر می گذارد.

معماری داخلی

نور متمرکز که از یک جهت به یک بافت لمسی می تابد تأثیر بصری آن را تقویت و بافت را ملموس تر می کند. برعکس نور غیرمتمرکز و پراکنده از تأکید بافت می کاهد. سطوح صاف و صیقلی، نور را منعکس کرده، جلب توجه می کنند. سطوح با بافت درشت نور را شکسته، تیره تر به نظر می رسند. از این رو، مقیاس بافت با توجه به مقیاس و میزان نور فضا در نظر گرفته می شود. سطوح خیلی شکسته در مقابل نور متمرکز، الگوهای شکلی از نور و سایه ایجاد می کنند. سطوح صیقلی، زود کثیف و به سادگی نیز تمیز می شوند؛ برعکس، سطوح زبر کثیفی را پنهان می کنند اما به سختی تمیز می شوند.

نور

نور، اصلی ترین عامل کیفیت، پویایی و سرزندگی فضای معماری است. هم از نظر مفاهیم کیفی و سمبلیک و هم از نظر کارکرد عملی، از جایگاه ویژه ای در میان عناصر تشکیل دهندۀ فضا برخوردار است. بدون نور، هیچ فرم، رنگ یا بافتی وجود ندارد.

معماری داخلی

اولین وظیفۀ نور، روشن کردن فضا و فرم های ساختمانی است و اینکه امکان زندگی، حرکت و فعالیت را برای استفاده کننده فراهم آورد و استفاده کننده، با سهولت، سرعت و دقت بتواند به انجام امور روزمره بپردازد. در معماری داخلی، سعی می شود از نور طبیعی روز بهترین استفادۀ ممکن به عمل آید و از نور مصنوعی، به عنوان مکمل، در ساعات دیگر شبانه روز استفاده شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا