مسکن و ساختمان

درس‌هایی از زلزله

در شامگاه یکشنبه ۲۱ آبان ۹۶، زلزله ای به بزرگی ۷/۳ در مقیاس ریشتر، مناطقی از استان کرمانشاه در ایران و بخش هایی از کشور عراق را لرزاند و خسارات جانی و مالی شدیدی برجای گذاشت، بخشی از گزارش بازدید زنده یاد دکتر مهدی قالیبافیان (۱۳۸۶-۱۳۱۴) پدر بتن ایران و استاد برجسته مهندسی راه و ساختمان که به مناسبت وقوع زلزله رودبار تهیه شده و حاوی نکات جالبی در زمینه چگونگی برخورد با مسأله زلزله است را برای اطلاع خوانندگان انتخاب کرده که در پی می آید.

مرحوم مهدی قالیبافیان
مرحوم مهدی قالیبافیان

زمین لرزه مانند گرم شدن هوا در تابستان و سرد شدن آن در زمستان، پدیده ای کاملا طبیعی و اجتناب ناپذیر است. متأسفانه برخورد رسانه های گروهی با مسأله زلزله نامناسب و گمراه کننده است، زیرا یاد کردن از زلزله به عنوان بلیه، “خشم زمین و امثال آن، جز اینکه زلزله را مقوله ای غیرمتعارف و تصادفی نشان دهند، نتیجه دیگری ندارد.

امروز همه می دانیم که در فصل زمستان بدون بالاپوش، بدون سرپناه و بدون وسیله گرمایش نمی توان زیست. در فصل تابستان هم سرپناهی مناسب و احتمالا وسیله خنک کردن از “خارخون کویر گرفته تا “چیلر های شهرهای بزرگ، مورد نیاز است و هر کسی به فراخور حال خود فکری برای حفاظت در مقابل سرما در زمستان و گرما در تابستان می کند. متأسفانه در مورد زلزله که به تناوب در گوشه و کنار مملکت رخ می دهد، به دلیل کمتر بودن توالی و تکرار آن، هنوز تلقی درستی در اذهان شکل نگرفته و هنوز این باور به وجود نیامده است که همان طور که در زمستان برف می بارد و بام خانه و کارخانه باید بتواند وزن برف را تحمل نماید

حدوث زمین لرزه هم محتمل است و باید ساختمان بتواند نیروهای جانبی و تکان های ناشی از آن را تحمل کند. به عبارت دیگر، همان طور که پیشاپیش به استقبال زمستان می رویم و خود را برای مقابله با آن مهیا می نماییم، باید برای مقابله با اثرات زمین لرزه نیز آمادگی لازم را پیدا کنیم

نکته دیگری که در زمینه زلزله به آن اشاره می شود، پیش بینی زلزله است.

تردیدی نیست که از دیدگاه تعمیق علم زمین شناسی و افزایش اطلاعات در مورد کره زمین، پیش بینی زلزله حائز اهمیت است، ولی از دیدگاه مسائل اجتماعی و اقتصادی جوامع بشری، این امر مشکل عمده ای را حل نمی کند

فرض کنیم ما قادریم با کمال دقت زمان و مکان زلزله را پیش بینی کنیم. در نتیجه این پیش بینی در بهترین شرایط، فقط می توانیم جان و بخشی از دارایی خود را نجات دهیم ولی ساختمان هایی را که بدون رعایت اصول فنی ایمنی در مقابل زلزله بنا شده اند، نمی توانیم نجات دهیم. زلزله حادث می شود، بناها یعنی فضاهای زیست و کار ویران می شوند و زندگی و تولید از روال عادی خارج می گردند و از این رهگذر عمده ترین خسارات پایدار می شوند و برای برگشت به روال عادیه چاره ای جز بازسازی شهر و دیار خود و تجدید بناهای این فضا نداریم بازسازی را می توان به دو طریق انجام داد.

ساختمان ها را مثل سابق بدون ضابطه و بدون رعایت اصول ایمنی در مقابل زلزله بنا کرد و منتظر زلزله پیش بینی شده بعدی بود تا دور باطل ویران شدن و باز ساختن تکرار شود ایا ساختمان ها را طوری بنا کرد که در مقابل زلزله ایمنی بیشتری داشته باشند و آسیبهای کمتری ببینند و در زلزله بعدی آسیبه عمده ای به آنها وارد نشود

بدیهی است که عقل سلیم حکم می کند راه حل دوم در پیش گرفته شود و اگر چنین کردیم دیگر پیش بینی زلزله از دیدگاه حفظ جان و مال مردم اهمیت درجه اول و تعیین کننده نخواهد داشت و در درجه دوم اهمیت قرار خواهد گرفت.

در مقابل این استدلال عده ای معتقدند که اگر شناخت ما درباره زلزله در آن حد باشد که بتوانیم زمان و مکان آزاد شدن انرژی انباشته شده در گسل ها را پیش بینی کنی قادر خواهیم بود حدوث زلزله و رها شدن انرژی را به طور مصنوعی جلو بیاندازیم و اجازه ندهیم که انرژی انباشته شده از حدی تجاوز کرده و رها شدنش باعث زلزله های شدید و خرابی و مرگ و میر گردد

این کار شاید در آینده میسر باشد، ولی به طور مسلم نیرویی که بتواند گسلی را قبل از موقع فعال کند بجز نیروی هسته ای، نمی تواند باشد و اعمال نیروی هسته ای در حدی که هم منظور را برآورد کند و هم قابل کنترل باشد، مستلزم تمهیدات پرهزینه ای است و علاوه بر أن ممکن است نادیده گرفتن یک عامل در ارزیابی نیروهای ذخیره شده در گسل، که نیروی هسته ای هم به آنها اضافه می شود، باعث زلزله های شدیدی شده و خسارات عمده ای به بار آورد. به هر حال، در این حالت هم ساختن فضاهای زیست و کار با رعایت ضوابطی که ایمنی لازم و کافی در موقع زلزله برای ساکنان و بهره برداران از آنها فراهم گردد ضروری است

حتی اگر ارزیابی دقیق انرژی انباشته شده در گسل ها میسرو آزاد کردن آن به دقت قابل طرح و انجام باشد، با عنایت به اینکه بودجه انجام چنین کاری باید از طرف دولت پرداخت شود و شهروندان قادر به تأمین هزینه های آن نیستند و با توجه به اینکه قسمت اعظم و تقریبا همه بودجه لازم برای بازسازی شهرها و روستاها و راههای ارتباطی از بودجه عمومی تأمین می شود و هزینه های نجات و کمک رسانی هم چه از طریق کمکهای مردمی و چه از طریق بودجه عمومی، قسمتی از امکانات ملی را می بلعد و با مختل کردن امر تولید، درآمد ملی کاهش می یابد، بنابراین، می توان با قاطعیت اظهار نظر نمود که در شرایط فعلی دنیا صلاح در این است که کوتاه ترین راه برای رسیدن به ایمنی قابل قبول در برابر زلزله انتخاب شود و قبل از برداشتن قدم های ابتدایی به راه حل های دراز ملت و رویارویی اولویت داده نشود.

به نظر من اصلح آن است که:

 با یک برنامه مدون و حساب شده آموزش های لازم به مردم داده شود به طوری که طبیعی و اجتناب ناپذیر بودن زلزله در اذهان جا بیافتد

 ضوابط لازم برای تامین ایمنی در مقابل زلزله تدوین و به مورد اجرا گذاشته شوند.

این ضوابط بدون قید و شرط در ساختمان هایی که از بودجه عمومی ساخته میشوند، رعایت گردند. در ساختمان هایی که با هزینه شخصی ساخته می شوند، رعایت بخشی از ضوابط و مقررات اجباری و بخشی اختیاری باشد و برای رعایت بخش اختیاری از طرف دولت به سازندگان کمک مالی و جایزه داده شود. نسبت بخش اجباری و اختیاری با افزایش شناخت عمومی در مورد زلزله و ضرورت رعایت مقررات می تواند تغییر و تحول یافته و کم و زیاد شود.

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا